همچنانکه در قسمت اول مقاله اشاره کردیم برخورد نظام آموزشی ایران با بحران کرونا و تعطیلی مدارس، جایگزین نمودن شیوههای آموزش از راه دور بوده است. این دو شیوه یکی به صورت رسمی از طریق تلویزیون و شبکه ملی آموزش و دیگری به طور غیر رسمی و خودجوش از طرف برخی مدارس و معلمان در فضای مجازی و با استفاده از پیامرسانها و پلتفرمهای ارتباطی مثل تلگرام، واتساپ و اینستاگرام به کار گرفته شده است.
صرفنظر از نقاط قوت و ضعف هر یک از شیوههای به کار رفته که خود تحلیل و بررسی جداگانهای را میطلبد، تمرکز این مقاله بر چشماندازی است که نظام آموزشی و شیوههای یاددهی-یادگیری در کشور ما با آن روبهرو خواهد بود. سوالاتی از این قبیل میتواند طرح شود:
- آیا نظام آموزشی لازم است هر چه بیشتر به سمت سرمایهگذاری کلان بر بدیلهای آموزشی و از جمله توسعه زیرساختهای توسعه آموزش مجازی برود؟
- آیا آموزش از راه دور میتواند شکاف تحصیلی و نابرابری فرصتهای آموزشی را خصوصا برای مناطق محروم تا حدی جبران کند؟
در پاسخ به سوال اول، امروزه آموزش مجازی و استفاده از فناوریهای آموزشی بیشتر و بیشتر در مدارس و مراکز آموزشی در دنیا مورد استفاده قرار میگیرد. استفاده از تکنولوژی برای تکمیل فرایند آموزش و کمک به یادگیری دانشآموزان از طریق تنوع در امکان ارائه مطالب با تکیه بر افزارکها و قابلیتهای تکنیکی بر کسی پوشیده نیست.
برخی از مزایای استفاده از آموزش آنلاین برای دانشآموزان را میتوان چنین بر شمرد:
- آموزش آنلاین با زندگی دیجیتال دانشآموزان هماهنگ است. امروزه بسیاری از نوجوانان و حتی کودکان اوقات زیادی را صرف فعالیتهای آنلاین میکنند. از بازیهای کامپیوتری آنلاین گرفته تا شبکههای اجتماعی مجازی و گپهای روزانه با دوستان و آشنایانشان در پیامرسانهای تلفن همراه. اینجاست که برخی معتقدند اگر قرار است بچهها وقت خود را پای اینترنت بگذرانند چرا از این فرصت برای آموزش و ارتباط معلم و شاگردان استفاده نشود؟ آیا این روش مفیدتری برای گذراندن وقت در فضای مجازی نیست؟
- آموزش آنلاین، تصویری است. بر اساس آماری که در سال ۲۰۱۵ گردآوری شده میزان استفاده مرتب دانشآموزان از یوتیوب، حدود ۵۴٪ است. ۴۰٪ از آنها از ویدئوها برای انجام تکالیفشان استفاده میکنند. ۷۴٪ دانشآموزان دبیرستانی ویدئوهای آنلاین را در زمینههای مختلفی از ریاضی و علوم گرفته تا تاریخ و هنر روزانه تماشا میکنند. همین طور آماری وجود دارد که کمتر از نیمی از معلمها از ویدئوها به عنوان ابزار کمک آموزشی در کلاسهای درس خود استفاده میکنند. شاید دلیل اینکه ویدئو تا این اندازه محبوبیت دارد این باشد که گمان میرود تماشای ویدئو بیشتر از مطالعه یک متن نوشتاری، حواس مختلف را درگیر کرده و توجه مخاطب را جلب میکند و هر چه میزان جلب توجه او و حواس درگیر در این فرایند بیشتر باشد، یادگیری به صورت عمیقتری صورت میگیرد.
- آموزش آنلاین، بازیگونه است. شاید با اصطلاح گیمیفیکیشن یا بازیوارسازی، آشنا باشید. این اصطلاح به این معنا است که میتوان از عنصر بازی و تفریح برای جلب توجه بیشتر مخاطب و بالا بردن انگیزه او مثلا در یادگیری استفاده کرد. بسیاری از ابزارهای آنلاین، ظاهری جذاب و مفرح دارند و دانشآموزان میتوانند مطالب دشوار را از طریق بسیار خوشایندتر و سرگرمکنندهتری بیاموزند.
- آموزش آنلاین، متحرک است. شما همیشه و همه جا میتوانید از طریق لپتاپ و گوشی موبایل خود به منابع آموزشی دسترسی داشته باشید. در یک تحقیق مشخص شده که ۷۸٪ کودکان در مقطع ابتدایی، ۶۹٪ از دانشآموزان مقطع راهنمایی و ۴۹٪ دانشآموزان دبیرستانی از تبلت برای تحصیل (چه در خانه و چه در مدرسه) استفاده میکنند. همین طور نیمی از بچههای دبیرستانی افزارکهای آموزشی را برای یادگیری به کار میبرند. میزان دسترسی کودکان و خصوصا نوجوانان به موبایل و اینترنت همراه نیز روز به روز در حال افزایش است بنابراین چرا از امکان آموزش آنلاین که همیشه همراه در در اختیار افراد باشد برای تسهیل یادگیری استفاده نکنیم؟
مدافعین استفاده از ابزارهای آموزشی الکترونیکی البته دلایل و نقطهنظرات مخصوص خود را در دفاع از موضعشان دارند. اما با این حال، استفاده از آموزش آنلاین خصوصا به عنوان جایگزین آموزش سنتی و کلاسی در مقاطع تحصیلی پیش از دانشگاه هنوز چندان به طور گسترده مورد تایید کارشناسان قرار نگرفته است. اکثر تحقیقاتی که در مورد منافع و مضرات استفاده از آموزش آنلاین صورت گرفته در بستر آموزش عالی بوده و موارد بسیار انگشتشماری در خصوص مقاطع تحصیلی پیش از دانشگاه وجود دارد.
برخی از موانع استفاده گسترده از امکانات آموزش مجازی عبارتند از:
- هزینه مادی و زمانی ملعمان برای تولید محتوای درسی: معلمها ناچار هستند وقت زیادی را برای یادگیری نحوه استفاده از نرمافزارها و چگونگی تولید محتوای درسی مفید صرف نمایند. ضمن اینکه تدریس آنلاین نیز روشها و ویژگیهای خاص خود را دارد که نیازمند آموزش و کسب تجربه است.
- نگرانی از وضعیت و سلامت دانشآموزان: وقتی دانشآموزان به صورت حضوری و فیزیکی در کلاسهای درس حاضر هستند، معلمها میتوانند نسبت به سلامت و شرایط خلقی و روحی آنان درک بهتر و عمیقتری کسب کنند در حالی که به ندرت امکان دارد از راه دور و پشت یک صفحه نمایشگر بتوان احساسات و شرایط روحی و سلامت دانشآموزان را که تاثیر مستقیم بر یادگیری آنها دارد، دریافت.
- یادگیری اجتماعی: انسان موجودی اجتماعی است و تحقیقات ثابت کرده که یادگیری نیز وقتی در محیط اجتماعی و در تعامل با دیگران صورت گیرد، عمیقتر و ماندگارتر میشود. محیط کلاسهای درس سنتی، فضایی برای تعامل، گفتگو و یادگیری اجتماعی ایجاد میکند که برای دانشآموزان بسیار اهمیت دارد.
- ارتباطات عاطفی و اجتماعی: یادگیری درسها تنها یکی از اهداف آموزشی مدارس است. از دیگر کارکردهای مهم آموزش و پرورش در هر کشوری، کمک به ارتقای سلامت روانی، تعاملات اجتماعی و رشد عاطفی و اخلاقی است که جز در سایه تعامل مستقیم و بیواسطه با مردم و اجتماع حاصل نمیشود.
- بر هم خوردن نظم و برنامههای زمانی: مدرسه فرصتی را فراهم میکند که افراد در ساعات مشخصی از روز وقت خود را صرف یادگیری و انجام فعالیتهای مربوطه نمایند و تکرار آن در الگوهای منظم، نظم و ترتیب و قانونمندی را در ذهن دانشآموزان نهادینه میکند. خارج شدن از ریتم منظم مدارس در آموزش آنلاین که میتواند در هر ساعتی از شبانهروز و با هر میزان توقف و فاصله صورت گیرد، این نظم و تعادل را به هم ریخته و دانشآموزان را دچار بیبرنامگی و حواسپرتی میکند.
با این همه شکی نیست که توسعه بستر استفاده از امکانات فضای مجازی به عنوان ابزار کمکتحصیلی روز به روز در دنیا شتاب بیشتری میگیرد و کارشناسان تلاش میکنند شیوههای موثرتر و کارآمدتری برای استفاده از فناوریهای آموزشی در کلاسهای درس بهکار گیرند.
در خاورمیانه نیز استفاده از آموزش الکترونیک رشد زیادی داشته است. نتایج پژوهش موسسه پیشبینی نستر، نشان میدهد که تا سال ۲۰۲۳ با سرمایهگذاریهای کلان دولتها و آشنایی هرچه بیشتر مراکز آموزش عالی با آموزش الکترونیک، رشدی حدود ۹.۸٪ خواهد داشت. عربستان سعودی که بزرگتری بازار آموزش آنلاین را در خاورمیانه دارد با رشد ۲۳۷ میلیون دلاری و پس از آن امارات متحده عربی با رشدی ۱۰.۳٪ تا سال ۲۰۲۳ بیشترین توسعه را در این زمینه تجربه خواهند کرد. البته علیرغم رشد سریع آموزش آنلاین در خاورمیانه، همچنان یکششم جمعیت این کشورها به کامپیوتر دسترسی دارند که این خود مانعی بزرگ بر سر راه توسعه آموزش مجازی است.
وضعیت ایران نیز درخور توجه است. به نقل از منابع رسمی ضریب نفوذ اینترنت در کشور تا پایان سال ۱۳۹۷ به بالای ۹۰٪ یعنی جمعیتی حدود ۷۴ میلیون مشترک رسیده که شامل ۶۴ میلیون مشترک اینترنت پهنباند سیار و ۱۰ میلیون مشترک اینترنت پهنباند ثابت میشود. بنابراین شاید توسعه آموزش آنلاین در ایران هم چندان دور از نظر نباشد.
ضریب نفوذ اینترنت در ایران
آیا آموزش از راه دور میتواند شکاف تحصیلی و نابرابری فرصتهای آموزشی را خصوصا برای مناطق محروم تا حدی جبران کند؟
یکی از مباحثی که مطرح میشود آن است که آیا میتوان از آموزش مجازی و از راه دور برای جبران کمبود امکانات در مناطق محروم و دور از دسترس نیز استفاده نمود؟ آیا توسعه آموزش مجازی میتواند راهی برای کاهش فقر و کمک به برابری فرصتهای تحصیلی برای دانشآموزان مناطق محروم، کودکان بازمانده از تحصیل و کودکان کار باشد؟
تحقیقات زیادی در مورد بررسی رابطه بین آموزش مجازی و توسعه در کشورهای مختلف در حال توسعه صورت گرفته و اکثر آنها حاکی از وجود رابطه مثبتی بین میزان توسعه آمزوش از راه دور و کاهش فقر و افزایش دسترسی افرادی که در شرایط عادی امکانات چندانی برای برخورداری از یک فضای آموزشی مناسب و امکانات تحصیلی خوب ندارند، است. البته ناگفته نماند که اکثر این تجارب در سطح آموزش عالی بوده و گروههای مورد مطالعه در کشورهایی که جمعیت فقیر حاشیهنشین یا روستایی امکان استفاده از برنامههای آموزشی با محوریت فقرزدایی و مهارت آموزی را پیدا کردهاند صورت گرفته است. اما در مورد آموزش پیش از دانشگاه چطور؟
در یک مورد تحقیقی که در سال ۲۰۰۹ در مورد اجرای برنامههای آموزش از راه دور در مناطق روستایی و دور از دسترس چین، صورت گرفته بود نتایج نشان میداد که دانشآموزان توانسته اند از چنین برنامههای آموزشی هدفمندی به طور مثبت و موثر استفاده نمایند. اما در مطالعه جامعی که در خصوص تجارب چندین کشور در حال توسعه در سراسر جهان از افریقا تا امریکای لاتین و خاورمیانه در زمینه استفاده از آموزش آنلاین صورت گرفته بود، نتایج هر کشور با دیگری در زمینههایی مشترک و در زمینههای دیگری متفاوت بود. نتایج نشان میداد که گرچه استفاده از امکانات آموزشی از راه دور توانسته امکانات و دسترسی آموزشی بیشتری را برای دانشآموزان مناطق محروم فراهم کند اما نتوانسته به طور عمیق و پایدار، تغییرات ماندگاری را بر کاهش شکاف طبقاتی و تحرک اجتماعی دانش آموزان طبقات محروم اجتماع ایجاد نماید. همچنان استفاده از روشهای سنتی تدریس و تحصیل، در یادگیری و آموزش این کودکان موثرتر از استفاده از روشهای نوین و فناوریمحور بوده است.
اما اگر مایل باشیم نگاه عمیقتری به مسئله شیوههای نوین آموزشی بیندازیم و خصوصا آن را از منظر جامعهشناختی نیز بررسی کنیم باید به مفهومی که پیر بوردیو، جامعهشناس شهیر فرانسوی، تحت عنوان «سرمایه فرهنگی» مطرح نمود توجه کنیم. بوردیو با اتخاذ رویکرد انتقادی به مقوله آموزش و نقش آن در حفظ و بقای ساختار قدرت، چنین نتیجه گرفت که رابطه مستحکمی بین آنچه او «سرمایه فرهنگی» خانواده مینامید با عملکرد تحصیلی فرزندان وجود دارد. به عبارت دیگر هر چه سلایق، علایق، زبان و ادبیات مورد استفاده در یک خانواده نزدیکتر به شیوه فکری و رفتاری طبقه حاکم باشد که طبعا بر نظام آموزشی نیز مسلط است، به همان میزان موفقیت تحصیلی دانشآموزان نیز در مدرسه افزایش خواهد یافت. به این ترتیب سرمایه فرهنگی بالا (نزدیک به نظام ارزشی طبقه حاکم) در طبقات بالا و متوسط اجتماعی و اقتصادی، باعث میشود که فرزندان این افراد در مقایسه با طبقه پاییندست و محروم جامعه، از ابزارهای فکری و فرهنگی بیشتری برای موفقیت تحصیلی برخوردار باشند و نهایتا در مدرسه عملکرد بهتری داشته باشند.
محققانی که بر اساس نظریه بوردیو خصوصا در سالهای اخیر به بررسی تاثیر تحولات نظام آموزشی به ویژه به کارگیری شیوههای آموزشی جدیدتر و مبتنی بر تکنولوژی بر عملکرد تحصیلی کودکانی از طبقات اجتماعی مختلف پرداختهاند، دریافتهاند که هر چه نظام آموزشی از شیوههای سنتی (معلممحور، متنمحور و دانشمحور) به سمت شیوههای نوین (دانشآموز محور، فناوریمحور ومهارتمحور) تغییر میکند، به همان میزان عملکرد دانشآموزان طبقه متوسط در دروس افزایش یافته و عملکرد دانشآموزان طبقات محروم، هر چه ضعیفتر میشود.
در تحلیل این پدیده جامعهشناسان اعتقاد دارند به دلیل عدم دسترسی دانشآموزان طبقات محروم به ابزار کمک آموزشی و فناوریهای آموزشی، هر چه بیشتر محتوای آموزشی به سمت مهارت که مستلزم وجود و استفاده و تسلط بر ابزار است حرکت میکند، این دانشآموزان افت تحصیلی بیشتری پیدا میکنند. حتی در صورتی که دسترسی به ابزارها و فناوریها (مثلا تلویزیون و گوشی هوشمند) برای دانشآموزان طبقه پایین فراهم باشد به دلیل کمبود سرمایه فرهنگی والدین، آنها قادر به راهنمایی فرزندان خود برای نحوه استفاده موثر از این ابزارها نیستند و صرف دسترسی به تکنولوژی نمیتواند ضامن یادگیری عمیق و یا استفاده موثر و یکسان با دانشآموزانی دارای سرمایه فرهنگی بالا در کودکان و نوجوانان طبقات محروم باشد.
نهایتا شاید بتوانیم این طور نتیجهگیری کنیم که توسعه شیوههای آموزشی جایگزین از جمله آموزش از راه دور چه به صورت برنامههای رادیویی و تلویزیونی و چه به صورت آموزش مجازی از طریق اینترنت، میتواند تا حدودی برخی امکانات تحصیلی را برای ارتقای سطح یادگیری دانشآموزان فراهم کند با این حال بیشترین استفادهکنندگان این برنامهها همچنان کودکان و نوجوانان طبقات متوسط جامعه خواهند بود. با این حال همچنان میتوان به توسعه آموزش از راه دور به عنوان یک فرصت و یک امکان برای تکمیل برنامههای آموزشی رسمی کشور نگریست و توسعه آن را به عنوان شاخصی از توسعه کلی آموزش در کشور به شمار آورد که خصوصا در موقعیتهای بحرانی نظیر آنچه پس از بحران همهگیری کرونا در کشور رخ داد و یا هر شرایط اضطراری حاصل از حوادث طبیعی و غیرطبیعی که امکانات تحصیلی و مدارس مناطقی از کشور را با مشکل مواجه میکند به عنوان جایگزین مورد استفاده قرار داد.
آموزش، مدرسه و بحران ویروس کرونا- قسمت اول