به راه انداختن و اداره یک بحث و گفتگوی فعال در کلاس یکی از هنرهای معلمی است. اینکه بدانیم برای یک گفتگوی کلاسی چه سوالاتی را مطرح کنیم و چگونه بحث را پیش ببریم، کمک میکند ذهن دانشجویان را در کلاس درس فعال نگهداریم و آنها را به مشارکت جدی و موثر در موضوعات درسی تشویق کنیم.
ممکن است فکر کنیم که باز کردن سر صحبت و گفتگو با دانشجویان در کلاسهای درس، کار ساده و پیشپاافتادهای است؛ اما شاید جالب باشد بدانیم بسیاری از سوالاتی که گاهی مطرح میکنیم مناسب یک بحث کلاسی نیستند و نه تنها مشارکت در گفتگو را تشویق نمیکنند بلکه حتی گاهی بحث را در همان ابتدا به بنبست میکشانند.
سوالات متکی بر حافظه:
سوالات تحلیلی همگرا: این سوالات گرچه به ظاهر نیازمند تفکر عمیق هستند اما تنها یک پاسخ صحیح دارند و به محض اینکه اولین دانشجو پاسخ صحیح را بیان کرد، ادامه گفتگو غیرممکن خواهد بود. بهطور معمول به ازای هر سوال، 2 پاسخ از مخاطبان دریافت میشود که معمولا یکی از آنها اشتباه است. بنابراین، این سوالات برای باز شدن بحث و گفتگو مناسب نیستند و تنها میتوان از آنها برای دستگرمی و وارد کردن دانشجویان به مشارکت در آغاز کلاس استفاده کرد و بعد به سراغ سوالات بهتر و مناسبتری برای ادامه بحث رفت.
سوالات به سبک کوئیز: پرسشهایی متکی بر حافظه هستند که تنها یک پاسخ صحیح کوتاه دارند مثل تاریخها، اسامی افراد، مکانها و یا عنوانها. به طور متوسط به ازای هر پرسش مشابه، 1.5 پاسخ دریافت میشود که در اغلب موارد پاسخ اول، یک حدس اشتباه است.
سوالات بیهدف:
برخی از سوالات هدف خاصی را دنبال نمیکنند و ماهیت مبهم و گیجکننده دارند:
سوالات نامفهوم: برخی از سوالات مبهمتر و نامفهومتر از آن هستند که دانشجویان پاسخی برای آن بیابند. سوالاتی از قبیل اینکه "چه کسی میداند دیگر چه موردی در این طبقهبندی نمیگنجد؟" یا سوالات بسیار کلی از قبیل "نظرتان در مورد بحران خانواده چیست؟" سوالاتی هستند که دانشجویان اغلب ریسک پاسخ دادن را قبول نمیکنند و ترجیح میدهند در مقابل چنین سوالاتی سکوت کنند یا پاسخهای نامفهوم یا طنز بدهند.
همچنین سوالاتی که در مورد میزان درک مطلب پرسیده میشود، نیز اغلب خاصیت مشابهی دارند برای مثال سوالاتی همچون "آیا قضیه برای همه مفهوم بود؟" یا "کسی سوالی ندارد؟" گرچه ممکن است گاهی پاسخ صادقانهای دریافت نماید اما در اکثر موارد، پاسخ دادن به این سوالات جنبه کلیشهای دارد و کمتر دانشجویی حاضر است به چنین سوالاتی پاسخ دهد.
سوالات مسلسلوار: به سوالات ضعیف و نامناسبی گفته میشود که به صورت پشت سر هم و مسلسلوار پرسیده میشوند به این امید که یکی از آنها، دانشجویان را تحریک به پاسخگویی نماید. این سوالات از آنجا که تقریبا همه در یک جهت هستند و شباهت بسیاری به هم دارند، دانشجویان را گیج میکنند و دست آخر، کسی متوجه نمیشود که روی کدام سوال باید تمرکز کند و به چه سوالی پاسخ بدهد. حداکثر احتمال دریافت پاسخ در چنین سوالاتی، 2.3 پاسخ به ازای یک مجموعه سوال پیدرپی است.
سوالات سوگیرانه: این پرسشها در ظاهر، سوالات باز هستند که قابلیت اظهارنظر چندجانبه را دارند اما در باطن، تنها یک پاسخ صحیح و معتبر از نظر استاد دارند بنابراین دانشجویان باهوش، به سرعت میتوانند تشخیص دهند که به این سوالات از چه جنبهای پاسخ بدهند که مورد نظر استاد باشد. سوالاتی که دارای سوگیری ایدئولوژیک، مذهبی یا سیاسی هستند، از جمله این موارد به شمار میآیند که سبب میشوند دانشجویان نظرات واقعی خود را پنهان کنند و پاسخ مورد نظر استاد را بدهند.
سوالات تضعیفکننده: برخی اوقات استاد از سوالاتی استفاده میکند که پاسخ دادن به آنها، توانایی دانشجو را تضعیف میکند یا ممکن است درک و فهم او را زیر سوال ببرد. برای مثال وقتی استاد از سوالی مشابه "من درس را به طور کامل توضیح دادم، آیا باز هم مشکلی با درس دارید؟" یا "من درس را توضیح دادم، حالا شما آنچه من گفتم را به زبان خودتان بازگو کنید"، سوالاتی هستند که تفکر مستقل، خلاقیت و انگیزه دانشجو به مشارکت در بحث را از میان میبرند.
سوالات بسته: پرسشهایی هستند که پاسخ کوتاه بلی یا خیر دارند و دانشجویان را بدون نیاز به فکر کردن تنها به حدس زدن وادار میکنند.
برگرفته از:
Nilsion, L. B. (2010). Teaching at its best. Jossy_Bass: C.A