مصاحبه اختصاصی با نازنین میرزابیگی، مترجم آثار مایکل اپل

«آموزش و قدرت»، چرا نظریات اپل برای جامعه ایران اهمیت دارد؟

به بهانه انتشار کتاب «آموزش و قدرت» اثر جامعه‌شناس معروف امریکایی مایکل اپل از چهره‌های شناخته‌شده در حوزه آموزش انتقادی

به بهانه انتشار کتاب «آموزش و قدرت» اثر جامعه‌شناس معروف امریکایی مایکل اپل از چهره‌های شناخته‌شده در حوزه آموزش انتقادی که توسط انتشارات آگاه چاپ شده، مصاحبه‌ای اختصاصی را با خانم نازنین میرزابیگی مترجم این اثر و سایر آثار اپل انجام داده‌ایم. شما را به مطالعه این گفتگوی جذاب دعوت می‌کنیم:

بهمن ماه ۱۴۰۰


خانم میرزابیگی، سپاسگزاریم که دعوت ما را برای انجام این مصاحبه پذیرفتید. ضمنا از بابت انتشار جدیدترین اثرتان «آموزش و قدرت» به شما تبریک می‌گوییم:
لطفا کمی خودتان را برای ما بیشتر معرفی کنید.


من متولد بهمن ماه 1363 هستم. از آن­جایی که در یک خانواده‌­ی فرهنگی بزرگ شدم، هم پدر و هم مادرم هر دو معلم و فرهنگی بودند، یادم می‌­آید که در بازی­های دوران کودکی­ام همیشه نقش معلم را بازی می‌­کردم، حتا لباس‌­های بزرگ و گشاد مادرم را هم می­‌پوشیدم، در عالم خیال و بازی در میان کلاس قدم می‌­زدم و به بچه‌­ها درس می­‌دادم.

بعد از پایان دورانِ دبیرستان، وارد دانشگاه شدم و در رشته­‌ی جامعه­‌شناسی تا مقطع ارشد تحصیل کردم. با این­که در تمامی دوران مدرسه تصور می­‌کردم که رشته­‌ی مورد علاقه‌­ی من باستان­‌شناسی است، با ورود به رشته‌­ی جامعه­‌شناسی تمامی آن تصورات رخت بربستند و من تازه خودم را در این حوزه‌­ی تحصیلی پیدا کردم. فضای دانش­گاه، گروه جامعه­‌شناسی، دروس، اساتید و . . . در شکل­گیری شخصیت، جهان­‌بینی و دیدگاه من نسبت به جهان بسیار تأثیر داشتند. آن دختر بچه‌­ی خجالتی که همیشه سرش در لاک خودش بود، حال با ورود به این رشته انگار داشت تازه خودش را پیدا می­‌کرد. جرئت صحبت کردن، دفاع از خود، و حتا دفاع از دیگری را به دست می‌­آورد. در کنار این­ها، بزرگ شدن در آغوش پدری که هم­واره دغدغه‌­ی ایران و ایرانی و کشورش را دارد و همیشه قلبش برای وطنش می­‌تپد مرا هم به انسانی دغدغه‌­مند نسبت به کشور مبدل ساخت.

اوایل فکر می­کردم که شاید همه‌­ی این احساسات نسبت به ایران و کشورم فقط و فقط به خاطر تأثیری است که از پدرم گرفته‌­ام، اما کم کم که بزرگ­تر شدم فهمیدم که دلیلِ این احساسات فقط تأثیرپذیری از پدر نیست، بلکه عمدتا از درون و از اعماق وجود خود من برمی­‌خیزند، دیدم که دلم می­‌خواهد برای کشورم کاری بکنم، تأثیر مثبتی بگذارم، مشکلات را می‌دیدم، عوامل و علل این مشکلات را درک می­کردم و می­‌دانستم که کسی برای ما کاری نخواهد کرد جز خودِ ما.

بنابراین بعد از اتمام دوره‌­ی کارشناسی ارشد، مانند تمامی جوانان به دنبال کار بودم. با توجه به علاقه­‌ی دیرینه‌­ام به تدریس و آموزش، به تدریس در مراکزِ مختلف مشغول شدم. برای مدتی در مدارس تدریس کردم، با توجه به مهارت­هایی که در زبان  انگلیسی داشتم مدتی را هم مشغول به تدریس در مؤسسات زبان شدم و در کنار همه‌­ی این­ها به تدریس در دانشگاه­‌های علمی ـ کاربردی و پیام نور نیز مشغول بودم و در حال حاضر نیز در دانشگاه علمی ـ کاربردی تدریس می­‌کنم. با تدریس در مدارس و دانش­گاه­‌ها کم کم مشکلات نظام آموزشی کشور برای من آشکار شد و آن را با تمام وجود لمس می­‌کردم. می­دانستم که این نظام یکی از ارکان مهم و تأثیرگذار در هر جامعه است و ساختار آن می­‌تواند تأثیرات بسیار عمیق و مهمی را بر بنیانِ جامعه بر جای بگذارد. این مشکلات من را آزار می‌­داد ولی نمی‌­دانستم چه کاری می‌­توانم برای آن انجام بدهم.

حال بپردازیم به علاقه‌­ی من به ترجمه. از کجا آمد؟ چطور شد که من در این مسیر پا گذاشتم؟ راستش را بخواهید این کار، یعنی ترجمه، یک میراث خانوادگی است! پدر من هم مترجم است. و همه­‌ی عمرش را در این راه صرف کرده است، جهانشاه میرزابیگی. باید بگویم که مترجمی هم مانند معلمی و تدریس در خون من است. من ترجمه را به صورت تجربی در کتار پدرم آموختم. اولین متنی که ترجمه کردم مقاله‌­ای کوتاه برای مجله­ای در دانشگاه پیام نور بود. این مقاله در آن مجله به چاپ رسید و موردِ استقبال قرار گرفت و من برایِ اولین بار نام خودم را به صورتِ رسمی به عنوانِ مترجم در پای یک مقاله‌ی چاپ شده با چشمِ خودم دیدم : مترجم نازنینِ میرزابیگی. احساسِ خاصی داشتم. فکر می‌کردم نقشی ایفا کرده‌ام. فکر کنم در مقطع کارشناسی بودم. بعد از آن دیگر به سراغ ترجمه نرفتم. در سال­های پایانی تحصیلات‌ام در مقطع کارشناسی ارشد وقتی روی پایان‌­نامه­ کار می­کردم، باید منابع و کتاب­‌های لاتین زیادی می­خواندم، هم‌­آنجا بود که دوباره جرقه‌­ای در ذهنم خورد که کار ترجمه چقدر می‌­تواند جالب باشد. کتابی به زبان دیگر را به زبان فارسی برمی‌­گردانی و کمک می­کنی تا دیگران هم بتوانند از آن مطالب بهره ببرند.

بعد از اتمام تحصیلات، توسط یکی از هم­کاران پدرم، آقای عباس مخبر، که خود یکی از مترجمان به‌­نامِ کشور هستند به آقای خشایار دیهیمی معرفی شدم. ایشان نمونه­ی ترجمه‌­ی من را دیدند و چند کتاب به من معرفی کردند تا از میان آن­ها یکی را برای ترجمه انتخاب کنم. من کتاب فرهنگ و زندگی روزمره نوشته‌­ی دیوید اینگلیس را انتخاب و ترجمه کردم. این کتاب در نشر گمان به چاپ رسید. این اولین اثر ترجمه شده­‌ی من بود. همین­جا باید هم از آقای مخبر و هم آقای دیهیمی تشکر بکنم که به صورت رسمی مرا وارد این محفل کردند. بعد از آن به انتشارات آگاه معرفی شدم. هم­اینجا باید بگویم که شروع هم­کاری من با آگاه با وجودِ یک مدیر خوش­فکر، و صاحب‌­سبک و رسالت، به نام استاد حسین حسین­‌خانی حکم یک دانشگاه را برای من پیدا کرد که باز هم بیشتر در زمینه­‌ی انتشارات بی­آموزم.استاد حسین­‌خانی بارها با مهربانی مرا تشویق کردند و حتی علاوه بر ترجمه ویرایش کتاب را هم به من پیش­نهاد دادند. از هم­کاری با آگاه بسیار خرسندم و امیدوارم بتوانم به عنوان یک عضو مفید به این همکاری ادامه بدهم.

این انتشارات کارهای مرا پسندید و چند کتاب به من معرفی کرد. در میان آن­ها کتاب «آیا آموزش می‌­تواند جامعه را تغییر دهد؟» مایکل اپل هم بود. من اپل را نمی­‌شناختم ولی عنوان کتاب مرا به خود جلب کرد. این سؤال در عین سادگی حرف­های زیادی در دل خود داشت. کتاب اپل را انتخاب کردم و این سرآغاز داستان من با مایکل اپل بود. از همین­جا به تفکرات، جهان­بینی او، دغدغه­‌های‌اش برای جامعه، نظام آموزشی، مردم، ستمدیدگان و محرومان علاقه‌­مند شدم. انگار که اپل با کتاب­هایش مرا در مسیری که همیشه به دنبالش بودم اما پیدایش نکرده بودم قرار داد. کاری که دلم می‌­خواست برای جامعه­‌ام، مردمش و محرومان انجام بدهم.
 


جامعه‌شناسی انتقادی در حوزه آموزش و پرورش، چهره‌های شناخته شده مهمی مانند فریره، ایلیچ و ژیرو دارد. چه شد که شما به سراغ ترجمه آثار مایکل اپل رفتید. چه خصوصیتی در آثار او برای شما جالب بود؟
همان­طور که قبلا هم گفتم، آشنایی اولیه‌­ی من با مایکل اپل و آثارش اتفاقی بود. از میان کتاب­هایی که انتشارات آگاه به من معرفی کرد، ناگهان چشمم به کتاب «آیا آموزش می‌­تواند جامعه را تغییر دهد؟» افتاد. خودِ عنوان کتاب به تنهایی جذاب است، سؤال مطرح ­شده در عنوان این کتاب سؤال کلیدی­‌ای است که تمامی آثار اپل و شاید دیگر منتقدان حوزه‌­ی آموزش بر پایه­‌ی آن بنا شده باشد. با توجه به دغدغه‌­های خودِ من برای جامعه و به‌­خصوص برای نظام آموزشی تصمیم گرفتم که کار ترجمه­‌ی کتاب اپل را آغاز کنم. در آن زمان اصلا تصورش را هم نمی­کردم که این سرآغاز یک راه طولانی باشد که اکنون هم شاید بتوانم بگویم در میانه­ی آن قرار دارم. نوشته­‌های اپل و تفکراتش نظر من را به خود جلب کرد، با توجه به واقعیات آشکار و تلخی که بیان می­‌کند من فکر می‌­کنم توجه هر کس دیگری که دغدغه‌­ی آموزش دارد را نیز جلب خواهد کرد. هم آن­جا بود که تصمیم گرفتم تمامی آثار گران­قدر مایکل اپل را تا جای ممکن، تا جایی که به آن­ها دسترسی دارم، ترجمه کنم تا بتوانم مجموعه‌­ی ارزشمندی از آثار او را به این حوزه در ایران تقدیم کنم. و بعد از آن به سراغ دیگر نظریه­‌پردازان این حوزه و کتاب‌­های آن­ها بروم. از آن­جایی که این حوزه یعنی جامعه‌­شناسی آموزش و پرورش انتقادی در کشور ما بسیار مهجور واقع شده است و با توجه به نیاز شدید به آن فکر می­کنم شاید ترجمه‌­ی آثار اپل بتواند جرقه­ای در اذهان دیگر مترجمان، پژوهشگران و دغدغه‌­مندان اجتماعی ایجاد کند تا آن­ها نیز بیشتر به این حوزه بپردازند. از طرف دیگر باید بگویم که با مطالعه­‌ی آثار اپل متوجه شدم که وی از دیگر چهره‌­های شناخته‌­شده‌­ی این حوزه چیزی کم ندارد که هیچ شاید بتوانیم بگوییم در جاهایی هم‌­ردیف آن­ها و یا شاید با اغماض بتوان گفت بالاتر از آن­ها است. وانگهی، در متن آثار اپل چکیده‌­ی افکار و اندیشه‌­های دیگر اندیشمندان منتقد آموزش آمده است، چه در قالب نقد و چه در قالب تأیید. اپل در آثار خود، بارها اشاره کرده است که من بر شانه‌­­ی تمامی زنان و مردانی ایستاده­‌ام که زندگی فکری و تجربی خود را وقف این کار کرده‌­اند.
 


اپل در کنار ژیرو یکی از نظریه‌پردازان اصلی نظریه «مقاومت» در نظام آموزشی به شمار می‌رود. البته نظریات اپل در این زمینه برای مخاطب ایرانی تا حدودی کمتر از ژیرو شناخته شده است، ممکن است کمی درباره مفهوم «مقاومت» از منظر اپل توضیح دهید.

با توجه به نظریات اپل می‌­توان گفت که در کل «مبارزه» در برابر نظام سلطه کلیدواژه‌­ی اصلی نوشته‌­های او است. وی بر این باور است که انسان­ها در همه­‌ی زمینه­‌ها و به­‌خصوص در آموزش و پرورش و در قامت معلم ابزار ماشینی‌ای نیستند که دستورات از بالا را مو به مو و براساس یک دستورعمل از پیش تعیین‌­شده برای همیشه ادامه بدهند. و از طرفی این انسان­‌ها در درون تضاد زندگی و کار می‌­کنند. بنابراین به تدریج راه‌­های ایستادگی در برابر این تضاد و تغییر آن را پیدا خواهند کرد. از سوی دیگر چون اپل در مجموع، البته نه در همه­‌ی موارد، با مبارزه‌­ی خشونت‌­آمیز سازگار نیست، ولی در موقعیت‌های خاص آن را رد هم نمی­‌کند، این سوگیری معلمان را مقاومت می­نامد. اپل با تأکید بر برنامه‌­ی درسی به عنوان یک عنصر کلیدی در این نظام آموزشی، آن را به عنوانِ گفتمان پیچیده‌­ای مطرح می­‌سازد که نه تنها ابزاری در خدمت منافع طبقه­‌ی مسلط است بلکه در عین حال دارای امکاناتی است که شرایط رهایی را نیز فراهم می‌­آورد. اپل می­گوید درست است که نظام آموزشی بستری برای بازتولید اجتماعی و فرهنگی است اما این کاری ساده و آسان هم نیست. دانش­­‌آموزان و معلمان در برابر تضادها و فشارهای مدرسه از خود مقاومت نشان می­دهند و این وظیفه­‌ی معلم است که بتواند از طریق ایجاد یک رابطه­ی انتقادی، تفکر انتقادی و سواد انتقادی را ترویج بدهد. و علاوه بر آن این وظیفه‌­ی پیش‌­آهنگان و منتقدان است که در کنار معلم به موقع او را در این جهت یاری برسانند. و این همان مقاومت و مبارزه در برابر نظام سلطه است.
 


در ترجمه آثار اپل آیا به مواردی برخورد کرده‌اید که در ترجمه برایتان دشواری ایجاد نموده باشد مثلا از بابت پیدا کردن معادل مناسب به فارسی، آیا در برخی موارد نیاز بوده که برای روشن شدن یک اصطلاح یا مفهوم با خود اپل مرتبط شوید و از او راهنمایی بیشتری دریافت کنید؟

اساسا در فرهنگ ما، در کشور ما، و در میان مترجمان چه در گذشته و چه امروز این سنت وجود نداشته است و ندارد که مترجم با مؤلف در خارج تماس بگیرد. به‌­خصوص این­که ما اصلا حق کپی­رایت هم در کشورمان نداریم. بنابراین از همین­جا پیدا است که مترجم باید خود چاره‌­اندیشی کند. و باید بگویم که بله من هم مانند هر مترجم دیگری که متنی را از زبانی دیگر به فارسی برمی‌­گرداند و در این مسیر با واژگانی گاه دشوار روبه­‌رو می­شود که یافتن معنا و معادل برای آن­ها نیازمند تحقیق و تفحص بیشتری است، در این مسیر با این مسئله بارها مواجه شدم. به‌­خصوص اوایل که هنوز با این ادبیات و این حوزه به اندازه­‌ی کافی آشنا نبودم. من به منظور یافتن معادل مناسب برای این واژگان و عبارات بیشتر در اینترنت سرچ می­کردم و با خواندن در مورد آن به فضای مفهومی‌­اش پی می‌­بردم. البته بدآموزی نشود، صرفا اینترنت هم نمی­تواند ابزار کمک­‌کننده‌­ی کاملی در این زمینه باشد و مترجم باید به قدرت تعبیر و دانش خود هم تکیه کند. علاوه بر آن از پدرم هم با توجه به سابقه­ی ایشان در زمینه ترجمه و مطالعه در حوزه‌­ی انتقادی کمک می­گرفتم. با این حال فکر می­‌کنم ارتباط مستقیم با خود مترجم هم بسیار می­‌تواند کمک­‌کننده باشد. و احتمالا در مورد کتاب­های آتی این کار را خواهم کرد. البته لازم به ذکر است که اخیرا من به صورت تصادفی برای پیدا کردن متن اصلی یکی از کتاب­‌های اپل با خود او نیز ارتباط گرفتم و ایشان را در جریان ترجمه‌­ی کتاب­هایش در ایران قرار دادم.
 


به نظر شما اهمیت اپل برای جامعه امروز ایران و مسائل و بحران‌هایی که دامنگیر نظام آموزشی، معلمان و دانش‌آموزان است، چیست؟

درست است که اپل نظریات خود را در مورد جامعه­‌ی آمریکا و نظام آموزشی آن مطرح می­کند اما می­توان گفت که این نظریات به‌­گونه‌­ای جهانی است. اپل در واقع در مورد هر نظام آموزشی‌­ای صحبت می­کند که ابزاری در دست طبقه­‌ی مسلط به شمار می­رود. طبقه‌­ای که می­خواهد انسان­‌هایی مطیع، فرمان­بردار و تابع را از دل آن نظام آموزشی بپروراند. خلاقیت و روحیه‌­ی پرسش­گری را در آن­ها از بین ببرد تا بتواند آن­ها را به ماشین‌­هایی در راستای دستیابی به منافع طبقه‌ی خود تبدیل کند. طبقه­ای که از درونِ نظام آموزشی به بازتولید فرهنگ خود می‌­پردازد و تمامی فرهنگ­‌ها و تاریخ­‌های دیگر را به حاشیه می­‌راند و حذف می­‌کند. طبقه‌­ای که از طریق نظام آموزشی نابرابری و اختلاف طبقاتی را بازتولید می­کند. و شاید اغراق نباشد که بگوییم مؤثرترین و کاربردی‌­ترین و عالی‌­ترین ابزار برای این نظام همین نظام آموزشی است. بنابراین با توجه به مطالب بیان‌­شده می‌­توان گفت که نظریات اپل کاملا در جامعه‌­ای مانند جامعه‌­ی ما و برای نظام آموزشی ما کاربردی است.
 
حال دقت کنید که با توجه به شدت گرفتن خصوصی‌­سازی نظام آموزشی در سال­‌های اخیر در جامعه­ی ما، و توزیع نابرابر منابع در میان مدارس کشور، شاهد آن هستیم که در مناطق محروم حتی فضای فیزیکی مناسب مانند مدرسه و کلاس درس هم وجود ندارد. در مواردی می­‌بینیم که کودکان و معلمان برای رسیدن به مدرسه مجبورند که از رودخانه‌­های خروشان عبور کنند و گاه، به دلیلِ نبودن پلِ مناسب برایِ عبور، با آویزان کردن خود از سیم از روی آن بگذرند. کودکانی که در این نظام جامعه‌­پذیر می­شوند ذاتا خود را عقب‌­مانده می‌­پندازند و باور می­کنند که حق چندانی در این جامعه ندارند. این در حالی است که می­‌بینیم در مناطق بالای شهرها و به خصوص شهر تهران مدارسی با تمامی امکانات وجود دارند و به طبقات بالا اختصاص می­یابند و یک نظام آموزشی طبقاتی را تولید می­‌کنند. ناگفته نماند که در همین مدارس لوکس کیفیت آموزش چندان هم بالا نیست. با توجه به این نظام آموزشی طبقاتی آن­چه برای آینده‌­ی کشور تصور می­‌کنیم یک جامعه­‌ی چندپاره متشکل از اکثریت محرومان و نابرخورداران و اقلیت کوچکی از ثروت‌مندان برخوردار خواهد بود. آیا در یک‌­چنین شرایطی نمی‌­توان گفت که نظریات اپل کتاب راهنمای مناسبی برای حل بیشترِ این مشکلات است؟ البته اگر و فقط اگر افراد دلسوز، معلمان و فعالان حوزه‌­ی آموزش به ترویج آن بپردازند.
 


به عنوان شخصی که آثار متعددی از اپل را ترجمه نموده‌اید، چه پیشنهادی برای ترتیب مطالعه آثار او دارید؟

به نظر من هر کدام از آثار اپل به صورت جداگانه منبعی غنی و باارزش به حساب می­آیند. و می‌­توان بدون در نظر گرفتن ترتیب آن­ها را مطالعه کرد. ولی اگر بخواهیم ترتیبی هم برای مطالعه‌­ی آثار او بیان کنیم می‌­توانیم به گفته‌ی خود اپل استناد کنیم. او از پنج کتابی یاد می‌­کند که به ترتیب زیر نوشته شده‌­اند:

- ایدئولوژی و برنامه‌­ی درسی
- آموزش و قدرت
- معلمان و متون
- دانش رسمی
- سیاست‌­های فرهنگی و آموزش

فکر می‌­کنم خواندن این کتاب­ها به همین ترتیب خالی از لطف نباشد. کتاب‌­های «آموزش و قدرت»، و «دانش رسمی» توسط خود من در انتشارات آگاه ترجمه و چاپ شده‌­اند. ترجمه‌­ی کتاب «ایدئولوژی و برنامه‌­ی درسی» به تازگی تمام شده است و به زودی توسط انتشارات آگاه چاپ خواهد شد. هم‌­اکنون هم در حال ترجمه‌­ی کتاب «معلمان و متون» هستم و بعد از آن کتاب «سیاست­‌های فرهنگی و آموزش» را ترجمه خواهم کرد. البته باید بگویم که کتاب جدید اپل «آیا آموزش می‌­تواند جامعه را تغییر دهد؟» نیز قبل از تمامی این کتاب‌­ها در انتشارات آگاه به چاپ رسیده است و می‌­توان در کنار این پنج کتاب آن را نیز مطالعه کرد.

خانم میرزابیگی باز هم بابت انتشار این اثر و البته کتاب‌های بسیار مهمی که ترجمه‌ی آنها را در دستورکار دارید به شما تبریک می‌گوییم و بابت وقتی که برای این مصاحبه اختصاص دادید سپاسگزاریم.

از شما به خاطر هدایتِ این مصاحبه سپاس‌گزارم و امیدوارم بتواند مفید واقع شود . متشکرم.
نازنینِ میرزابیگی بهمن ماه 1400

 

مطالب پیشنهادی

نظرات

در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان، رعایت برخی موارد ضروری است:
-- لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
-- «
آموزمَگ» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
-- «
آموزمَگ» از انتشار نظراتی که در آن‌ها رعایت ادب نشده باشد معذور است.
-- نظرات، پس از تأیید مدیر منتشر می‌شوند.

در پاسخ به