فردیش فروبل1، یکی از مشهورترین چهرههای فلسفه آموزشی را به حق میتوان به "پدر کودکستان" یا "پدر آموزش ابتدایی" موسوم کرد. او در 21 آوریل 1782 در آلمان به دنیا آمد. در 9 سالگی مادرش را از دست داد و از آن پس زندگی برای او به سختی گذشت. او که رابطه خوبی با پدرش نداشت، از بابت کمبود مهر و عاطفه پدر نسبت به خود تا پایان عمر رنج میکشید. وقتی ده ساله بود دائی او، سرپرستیش را بر عهده گرفت و از آن پس در تربیت و تحصیل او کوشید. فروبل در 17 سالگی وارد دانشگاه شد و در زمینههای مختلفی همچون هندسه، ریاضیات، فیزیک و معماری تحصیل کرد و در نوزده سالگی فارغ التحصیل شد.
بعدها به واسطه علاقه اش به تعلیم و تربیت اطفال، با پستالوزی2 آشنا شد. پستالوزی نیز یکی از نظریهپردازان و کوشندگان آموزش کودکان بود که در زمان خود شهرت زیادی را به جهت نوآوریهایی که در تعلیم و تربیت اطفال انجام داده بود کسب نموده بود. یکی از مهمترین جنبههای دیدگاه پستالوزی که تاثیر زیادی روی فروبل داشت، تاکید او بر حفظ امنیت روانی کودکان بود. پستالوزی اهمیت زیادی را برای مراقبت از امنیت روانی کودکان قائل بود و در آموزش خود تلاش میکرد کودکان از جهات مختلف در امنیت باشند زیرا امنیت به آنها کمک میکرد به محیط آموزشی اعتماد کنند و یادگیری شان تسهیل شود. فروبل نیز به مانند استادش بر این باور بود که نه تنها کودکان باید از نظر جسمانی در امنیت باشند بلکه امنیت روانی و عاطفی نیز برای یادگیری کودکان بسیار مهم است.
او پس از گذراندن دوره آموزشی نزد پستالوزی دوباره به آلمان بازگشت و شروع به تدریس در یک مدرسه با 40 دانش آموز پسر 9 تا 11 ساله نمود. تدریس، نه تنها اعتماد به نفس او را بالا میبرد بلکه تجربه گرانبهایی بود که میتوانست در عمل بسیاری از آموختههای خود را به خصوص در زمینه فعالیتهای پستالوزی در آن تمرین کند و به بوته آزمایش بگذارد. او در سال 1810 یک بار دیگر وار دانشگاه شد و این بار به مطالعه زبانهای خارجی روی آورد. عشق او به مردمان و فرهنگها، او را به مطالعه زبانهای فارسی، عبری، عربی و یونانی واداشت. او یادگیری زبان را یکی از راههای نزدیکی و درک متقابل بین مردم جهان میدانست.
سرانجام فروبل در سال 1837 اولین موسسه خود را برای آموزش پیش دبستانی دایر نمود. این موسسه بر مبنای تئوری آموزشی او مبتنی بر هدایا و فعالیتها استوار بود. در طی چندین سال، روش نوین آموزشی فروبل و تلاش او در جهت آموزش پیش دبستانی، در سراسر آلمان رواج پیدا کرد و موسسات آموزشی مختلفی به نام او و با روش او شروع به کار کردند و به کودکان آموزش میدادند. تاکید او بر انسانیت و نوع دوستی و آزادی عمل برای کودکان، شایعاتی را علیه او بر سر زبانها انداخت که او در این مراکز به ترویج سوسیالیسم و الحاد میپردازد یعنی اتهامی که هیچ سنخیّتی با دیدگاههای مذهبی و خداپرستانه او نداشت اما سرانجام این شایعات، وزیر وقت آموزش و پرورش دولت پروس را بر آن داشت که حکم به تعطیلی تمام مواکز و موسساتی بدهد که به نام و روش فروبل به آموزش کودکان میپرداختند. هر چند فروبل بعدا از خود دفاع و اعادهی حیثیت نمود ولی نتوانست نظر وزیر را برگرداند و همچنان مراکز آموزشی او غیر قانونی برچسب خورد.
فلسفه آموزشی فروبل
فروبل را میتوان یکی از نظریه پردازان ایدئالیست و آرمانگرای قرن نوزدهم دانست. او فلسفه آموزشی خود را تحت تاثیر پروتستان لوتری و فلسفه هگلی بنیان نهاد. او که شیفته رابطه خدا و عالم خلقت با انسان بود، آموزش و پروش را راهی برای شکوفا کردن قابلیت بشر برای درک رابطه انسان و خالقش میدانست که هر چه رشد عقلی و عاطفی بشر در اثر آموزش بیشتر باشد، به همان میزان رابطه او با خدا و طبیعت عمیقتر خواهد شد. او بر این باور بود که خداوند نیرویی ماورای کائنات است که همه مخلوقات خود را در نظمی بینظیر و کلی منسجم، خلق کرده است. چنین رابطه مستحکمی بین جزء و کل، در اثر حفظ نظم و درک رابطه بین خالق و مخلوق میسر است.
از همین رو فلسفه آموزشی فروبل نیز انعکاسی بود از تزکیه نفس در اثر کارورزی و تلاش برای یادگیری و رشد ذهنی و جسمی برای قرار گرفتن در نظم کلی الهی. او که انسان را دارای دو جنبه روحانی و جسمانی میدانست بر جنبه روحانی وجود انسان تاکید بیشتری میکرد و معتقد بود جنبه روحانی انسان نشئت گرفته از یک وحدت روحانی در عالم وجود است که علیرغم تفاوتها و تنوع ظاهری در اجسام وجود دارد.
معلم:
فروبل تحت تاثیر استادش پستالوزی که بر نقش "الگوی پدر3" یا "پدرواره" تاکید میکرد، او نیز بر نقش معلم به عنوان یک الگوی مادرانه یا مادر مهربان تاکید داشت. به نظر فروبل بهترین معلم برای کودکان به خصوص در سنین پیش از دبستان یک معلم زن دلسوز و مادرمآب است که با عشق و محبت کودکان را به یادگیری تشویق کند و تسهیلگر رشد و آموزش آنها باشد. اینجا هم دیدگاه مذهبی فروبل نقش ایفا میکند بهاین ترتیب که او تدریس را عبادت میشمارد و به عنوان یک اعتکاف روحانی از آن نام میبرد به طوری که معلم باید به کار خود به عنوان یک فعالیت دینی در جهت برقراری پیوند بین خالق و مخلوق نگاه کند و کودکان را در درک این رابطه و نقش خود در آن جهان آگاه سازد.
از طرف دیگر معلم باید بر روند رشد، فعالیت و رفتار کودکان نظارت دقیق داشته باشد تا الگوهای رفتاری و ذهنی آنها کشف نموده و بر اساس آن آموزش خود را شکل دهند. بهاین ترتیب فروبل نیز بر این باور بود که این کودکان هستند که بر اساس تواناییها، استعدادها و رفتارهای خود نوع خاصی از آموزش را منطبق با تواناییهای خود طلب میکنند و آموزش باید با ذات فکری و رفتاری آنها منطبق شود.
بازی:
بازی، نقش بزرگی را در تئوری آموزشی فروبل بر عهده دارد. او نه تنها بازی کردن را تشویق میکند بلکه به آن کارکردی اجتماعی و آموزشی میبخشد. در زمانی که بازی کردن تحت تاثیر آموزههای کالوینیستی در غرب، جلوهای از تنبلی و بیکاری تلقی میشد که باید از زندگی بشر حذف میگردید و جای خود را به فعالیتهای مفید با جنبه اقتصادی میداد، فروبل بازی را جزو جدانشدنی و طبیعی از زندگی انسان معرفی کرد که به خصوص برای رشد کودکان ضروری است. به جرئت میتوان فروبل را "پدر بازی در تاریخ آموزش غرب" معرفی کرد.
او دفاع جانانهای از اهمیت بازی در زندگی کرد و بازی را دست کم دارای سه کارکرد مهم دانست یکی بازنمایی رشد فرهنگی انسان در طول تاریخ، دیگری تقلید فعالیتهای بزرگسالان و سوم کمک به جامعهپذیر شدن کودکان. او بر این باور بود که انسانها در حین بازی تمام مراحل رشد تکاملی خود را در طول تاریخ تکرار میکنند. برای مثال نقاشی کشیدن کودکان روی دیوارها نمادی از نقاشی بر دیوار غارها توسط اجداد انسان است و یا بازیهایی نظیر کشتی گرفتن، گردآوری اشیاء و غیره بازگشتی نمادین به دوران شکار، گردآوری آذوقه و جنگهای تنبهتن دوران باستان است.
از طرف دیگر او معتقد بود که بازی کرن به کودکان امکان میدهد زندگی و فعالیتهای بزرگسالان را تمرین کنند و با تقلید اعمال والدین و سایر افراد اجتماع، کارورزی کنند. جامعهپذیر شدن و اجتماعی کردن کودکان نیز کارکرد سوم بازی است که به آنها زندگی در جمع را میآموزد و با روابط اجتماعی و بینفردی آشنا میکند و روابط قدرت را از همان کودکی به آنها میآموزد.
هدایا و فعالیتها:
فروبل فلسفه آموزشی خود را در عمل بر دو پایه استوار کرد یکی هدایا4 و دیگر فعالیتها یا مشغولیتها5. این هدایا تقریبا شبیه به وسایل کمک آموزشی بودند که پستالوزی طراحی کرده بود. او که متوجه تاثیر زیاد استفاده از ابزار آموزشی در یادگیری کودکان شده بود خود نیز به طراحی برخی از این ابزار مبادرت ورزید اما دیدگاه ایدئالیستی او اینجا نیز دخالت کرد و هدایای او ، ابزار ساده ای برای بازی بودند که جنبهای نمادین نیز داشتند. برای مثال چند توپ رنگی، دایرهای که به چند قسمت تقسیم میشد، و چیزهایی از این قبیل که برای آموزش غیرمستقیم هندسه و ریاضیات کاربرد داشت. به این ترتیب هدایای او اشکال پایهی هندسی بودند که برای آموزش مفاهیمی از قبیل نسبت، تناسبات، جمع و تفریق و درک هندسی فضایی و نیز ساختن اجسام و سازههای ساده میشد از آنها استفاده کرد.
میراث فروبل
میراث فلسفه آموزشی فروبل، در درجه اول تاکید بر نقش مهدکودکها و آموزش پیش از دبستان است. پس از مرگ فروبل رفتهرفته، تجارب او در تاسیس و اداره مهدکودکها در سراسر اروپا منتشر شد دیری نگذشت که از ژاپن گرفته تا امریکا، مهدکودک تبدیل شد به یکی از ارکان نظام آموزشی در سراسر جهان. نقش آموزش پیش از دبستان به مرور آشکار شد و تمام موفقیتهایی که در قرن بیستم در زمینه آموزش و روشهای تدریس پیش دبستانی رخ داده است بیشک مرهون زحمات و دیدگاههای فروبل است.
نقش مهم دیگر او در تحولی است که زمینه آموزش هنر به کودکان رخ داده است. او از طریق هدایا و مشغولیتهایی که برای بچهها طراحی کرد آنها را به مرور با مفاهیم اولیه هنر و تصویرسازیهای ذهنی آشنا کرد و راه جدید را پیش روی آموزشگران هنر گشود که از چه طرقی به کودکان هنر را آموزش دهند و مفاهیم هنری را قابل درک بسازند.
از طرف دیگر رویکرد فروبل به آموزش کودکان، مبتنی بر موجودیت مستقل و خاص دوران کودکی است؛ او به کودکان به عنوان بزرگسالان کوچک نگاه نمیکرد. فروبل کودکان را دارای روحیات، قابلیات و نیازهای خاصی میدانست که باید به فراخور آنها آموزشی متناسب و منطبق با نیاز کودکان طراحی کرد. این دیدگاه منحصر به فرد نسبت به موجودیت دوران کودکی، او را به یکی از شاخصترین چهرهها در زمینهی شناساندن خصائص دوران کودکی در تاریخ آموزش تبدیل کرد یعنی همان دورانی که او به واسطه رابطه کم عمق و نامناسبی که با پدرش داشت از برکات آن محروم شده بود.
****
1. Friedrich Froebel
2. Pestalozzi
3. Father Figure
4. Gifts
5. Occupations