فلاسفه آموزشی:

زندگی و آراء فلاسفه آموزشی: توماس آکوئیناس

توماس آکوئیناس بی‌شک یکی از برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین چهره‌های قرون وسطی است که نقش تعیین‌کننده‌ای را در سیر فلسفی و آموزش و پرورش در یکی از تاریک‌ترین دوران تمدن غرب داشته است

توماس آکوئیناس (1225- 1274) یکی از مشهورترین فلاسفه قرون وسطی و تمدن مسیحی به شمار می‌رود. نظریات او در فلسفه و مذهب تقریبا تا 1960 میلادی، فلسفه رسمی کلیسای کاتولیک در جهان شناخته می‌شد. توماس آکوئیناس به سبب رویکرد نوین و معتدل خود نسبت به دین و علم، یک چهره شاخص در تمدن مسیحی است که نقش مهمی در شکل‌گیری جریانات فکری، مذهبی و فلسفی تاریخ غرب ایفا کرده است. اما آنچه اکوئیناس را به عنوان یک فیلسوف در حوزه آموزش مطرح می‌کند، دیدگاه‌های او در فلسفه آموزشی و نقش و روش تعلیم و تربیت در پایه‌گذاری جامعه بوده است.

زندگی آکوئیناس
توماس آکوئیناس Thomas Aquinas، هفتمین فرزند آکوئینو و تئودورا یک زوج متمول و تحصیل‌کرده در حوالی ناپل ایتالیا در سال 1225 میلادی به دنیا آمد. او از سن 5 سالگی وارد مدرسه مذهبی شهر شده و تحصیلات مقدماتی خود را آغاز کرد. مدارس ایتالیا در قرون وسطی عمدتا روی مباحث مذهبی و متون کلاسیک از فلسفه یونان استوار بودند و اکوئیناس اصول اولیه دین و فلسفه را در مدت تحصیلات ابتدایی خود آموخت. او خیلی زود و در اوان نوجوانی وارد دانشگاه رم شده و تحصیلات آکادمیک خود را آغاز کرد. دانشگاه رم در آن زمان گرچه بر متون مذهبی استوار بود اما دارای سه گرایش عمده طب، حقوق و الهیات بود و اکوئیناس تحصیلات خود را در گرایش حقوق در 19 سالگی به پایان برد. این جوان تحصیل‌کرده به زودی به عنوان مدرس وارد مدارس مذهبی شده و به فرقه دومنیکن پیوست. پس از چند سال تدریس و تحقیق به فراگیری علم و فلسفه به طور عمیق علاقمند شد و این علاقمندی او را به دانشگاه علوم پاریس کشاند که او تقریبا تا پایان عمر در این دانشگاه به تدریس و مطالعه ادامه داد.

آراء فلسفی آکوئیناس
برای اینکه دید بهتری نسبت به آراء فلسفی آکوئیناس پیدا کنیم لازم است که قبل از او به توضیح مختصری در مورد شخصیت برجسته دیگری که سهم عمده‌ای در شکل‌گیری سیر اندیشه در تاریخ غرب در قرون وسطی داشت بپردازیم: سنت آگوستین. سنت آگوستین (354-430) که به عنوان یک قدیس و مبلغ شهیر مسیحی، یکی از مهم‌ترین چهره‌های مذهبی در مسیحیت و به خصوص فرقه کاتولیک شناخته می‌شود، دیدگاه فلسفی به خصوصی در مورد آموزش و به طور کلی تعلیم و تربیت داشت. سنت آگوستین گرچه مطابق رویه قرون وسطی، دین را در مرکز خلقت بشر می‌دانست و تمام مسائل بشری را حول محور اراده خداوند در جهان تفسیر می‌کرد اما خود متاثر از فلسفه یونان باستان و به خصوص افلاطون بود. گرچه تا قبل از او و پس از اوج‌گیری تمدن مسیحی کم‌کم متون دینی جای اندیشه‌ورزی فلسفی که ریشه در فلسفه یونان باستان داشت، گرفته بود اما آگوستین که خود تعلیم دیده مکتب افلاطون در جوانی بود ارادت خود را به فلسفه از دست نداد و در دیدگاه مذهبی- فلسفی خود اندیشه‌ورزی و خرد بشر را به دین پیوند زد او برا ین باور بود که علوم کلاسیک (همچون هندسه، زبان، اخترشناسی و ...) به عنوان تغذیه‌کنندگان خرد بشر، پلی فرهنگی بین عالم ماده و عالم ملکوت هستند و باید در کنار تعلیمات دینی و روحانی مسیحی در مدارس، علوم کلاسیک نیز آموزش داده شوند. 

چنین رویکرد مهمی از سنت آگوستین بود که آکوئیناس را تحت تاثیر قرار داد و او اصول فکری و فلسفی خود را بر اساس این تعلیم آگوستین بر پایه دوئیت روح و جسم پایه‌گذاری کرد. در زمانه‌ای که روح و روحانیات، حاصل تفکر رایج قرون وسطی، در محور تمام آموزش‌ها و موعظه‌های مذهبی قرار می‌گرفت، آکوئیناس دیدگاه معتدل خود را نسبت به همراهی و دوگانگی ذات بشری بر دو رکن روح و جسم اعلام کرد که در آن زمان انقلابی به شمار می‌آمد. 

او که به شدت تحت تاثیر فلسفه ارسطو بود که شاید در آن زمان، اقبال چندانی بین مذهبیون و کلیسا نداشت، با ایجاد ارتباط بین روش ارسطو در درک حقیقت و نیز تقسیم‌بندی عناصر جهان به دو قسم جوهر و صورت، فلسفه مذهبی خود را بر پایه دو جنبه روحانی و مادی برقرار کرد و برای هر دو جنبه اعتبار و ارزش قائل شد گرچه همچنان برای جنبه روحانی انسان ارزش والاتری قائل بود و جسم را در خدمت تعالی روح می‌دید.

آکوئیناس بر خلاف بسیاری از اسلاف و هم دوره‌ای‌های خود، قائل به اراده آزاد و اختیار برای انسان بود. او باور داشت خداوند در انسان، اختیار را به ودیعه نهاده و انسان قادر است خود زندگی و سرنوشت خود را در دست گیرد اما آنچه به انسان در تشخیص و تمیز راست از کژ کمک می‌کند عمل به تعالیم الهی و ایمان و اطاعت از اوامر دین مسیحی است که به انسان راه خیر و نیک را نشان می‌دهد و او را به سعادت رهنمون می‌شود.
 

فلسفه آموزشی آکوئیناس
آکوئیناس بر این باور بود که گرچه روح و معنویات اساس زندگی دنیوی و اخروی انسان را تشکیل می‌دهند و هدف از خلقت در واقع رستگاری روح است اما انسان دارای بعد مادی نیز است و از نظر جسمانی نیز محتاج تعلیم و تربیت است و هیچ کس نمی‌تواند منکر بعد مادی انسان شود. آکوئیناس فلسفه آموزشی خود را بر اساس قائل بودن به دوگانگی وجود انسان چنین پایه‌گذاری کرد:

-    آموزش و پرورش نیز همچون زندگی، هدفمند است. همچنان که هدف از خلقت بشر، رشد و کمال روحانی است، آموزش و پرورش نیز باید انسان را در جهت تامین این هدف بزرگ یاری رساند و در خدمت اراده خداوند باشد.

-    حقیقت دارای دو بعد مادی و معنوی است. بنابراین تعلیم و تربیت نیز باید دارای دو جنبه جسمانی و روحانی باشد. آموزش و پرورش باید انسان را در جهت انجام آنچه برای زندگی دنیوی و اخروی هر دو نیاز است، یاری دهد.

-    حقیقت –چه مادی و چه معنوی- ماهیتی سلسله مراتبی دارد از آنجایی که هیچ چیز در جهان و جامعه، موقعیتی برابر ندارد، برنامه درسی نیز باید نخست در خدمت اولویت‌های اساسی باشد و وقت و بودجه بیشتری را به تعلیم مباحث مهم‌تر اختصاص دهد.

آکوئیناس، بر این باور بود که مدارس که در آن زمان عموما مدارس مذهبی بودند، باید برنامه درسی خود را در پایه تعلیم و تربیت دینی و مادی پایه‌گذاری کنند. بخش بزرگی از برنامه درسی از نظر سلسله مراتب اهمیت در دیدگاه او شامل این اولویت‌ها بود: نخست تعلیمات دینی مسیحی، دوم فلسفه و خردورزی، سوم، علوم پایه و در آخر حرفه‌وفن که نقش آموزش برای تداوم حیات اقتصادی جامعه را بر عهده دارد.


برنامه درسی
برنامه درسی مورد نظر آکوئیناس شامل این دروس بود:
تعلیمات دینی
فلسفه کلاسیک (فلسفه افلاطون و ارسطو و سایر فلاسفه یونانی)
منطق
دستور زبان
حساب
هندسه
ادبیات
نجوم
موسیقی
حرفه و فن
 
نفوذ ارسطو بر فلسفه آموزشی آکوئیناس نیز به خوبی مشهود است او روش کشف حقیقت را بار دیگر فرمول‌بندی کرد و برای دانش چهار سطح قائل شد 1) اصول، 2) اثبات منطقی نظام‌مند، 3) مصادیق و مثال‌ها و 4) استنتاج. به این ترتیب او بر این باور بود که برای تعلیم مفاد آموزشی باید از این چهار مرحله استفاده کرد. 


نقش معلم در فلسفه آموزشی آکوئیناس
سیستم آموزشی در دیدگاه آکوئیناس، شامل انتقال دانش  و آگاهی توسط معلم به شاگرد بود. یعنی او در نظام تربیتی قائل به سه رکن معلم، شاگرد و دانش بود که در این میان نقش معلم، انتقال دادن دانش و آگاهی به دانش آموزان بود. به این ترتیب در نظام آموزشی آکوئیناس، معلم در راس کلاس درس، مسئول مستقیم انتقال دانش از روی کتب و مراجع درسی بود. در سیستم آموزشی او، معلمین باید مسلط به ادبیات و دستور زبان بوده و از فن بیان خوبی برای تسهیل یادگیری شاگردان برخوردار می‌بودند همچنین باید از قوه تفکر منطقی برای نظم دادن به شیوه فکری و یادگیری دانش‌آموزان و منسجم کردن دانش در ذهن آنها استفاده می‌کردند. در دیدگاه آکوئیناس، معلم بودن ارزش زیادی داشت زیرا او معلمی را نوعی تعهد اخلاقی به خدمت به جامعه و دین می‌شمرد. معلمین متعهد همراه با روحیه خدمت و عشق، افرادی بودند که زندگی خود را وقف تحصیل، تحقیق و تدریس علم و دین به شاگردان خود می‌کردند و به عنوان الگوهای اخلاقی نقش مهمی را در شکل‌گیری شخصیت و چه بسا تغییر سرنوشت دانش‌آموزان خود ایفا می‌نمودند.
 

کلام آخر
توماس آکوئیناس بی‌شک یکی از برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین چهره‌های قرون وسطی است که نقش تعیین کننده‌ای را در سیر فلسفی و آموزش و پرورش در یکی از تاریک‌ترین دوران تمدن غرب داشته است. دیدگاه معتدل و انسانی او که قائل به سعادت دنیوی و اخروی انسان هر دو بود راه را برای مطرح شدن دیدگاه‌های انسان‌گرایانه و جدا شدن از سلطه کلیسا بر تمام جوانب حیات بشر در قرون وسطی و سپس دوران روشنگری هموار کرد و حتی آنقدر پیشرو و قابل پذیرش بود که حتی تا زمان معاصر نیز مهم‌ترین پایگاه فکری و فلسفی کلیسای کاتولیک باقی مانده است.
 
 
ترجمه و تلخیص از :
Gutek. G. (2005).Historical and Philosophical Foundations of Education. 4th Edditon.

مقاله اختصاصی آموزمَگ (™AmoozMAG) | مجله تخصّصی آموزش
استفاده از این مطلب با ذکر نام
آموزمگ و لینک amoozmag.com بلامانع است.

مطالب پیشنهادی

نظرات

در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان، رعایت برخی موارد ضروری است:
-- لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
-- «
آموزمَگ» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
-- «
آموزمَگ» از انتشار نظراتی که در آن‌ها رعایت ادب نشده باشد معذور است.
-- نظرات، پس از تأیید مدیر منتشر می‌شوند.

در پاسخ به