نام فیلم: سوپر ۳۰
کارگردان: ویکاس باهل
سال: ۲۰۱۹
بازیگران: ریتیک روشن، مرونال تاکور، پانکاچ تریباتی و ...
فیلم سوپر ۳۰ محصول سینمای هند (۲۰۱۹) به زندگی و تلاشهای یک معلم ریاضی به نام «اناند کومار» میپردازد. کومار که در خانوادهای فقیر و زحمتکش به دنیا آمده، با ذهنی درخشان در ریاضی توانست بهرغم محرومیت و عدم دسترسی به مدارس خوب، در جوانی با حل یکی از مسائل غامض ریاضی و انتشار آن در یک مجله معتبر ریاضی، از دانشگاه کمبریج انگلستان پذیرش بگیرد اما به دلیل فقر و عدم تامین مخارج سفر، هرگز نتوانست از این بورسیه استفاده کند.
او که برای تامین مخارج خانواده علاوه بر فروش نوعی نان سنتی، به تدریس ریاضی نیز میپرداخت به زودی اسم و رسمی به هم زد و دانش آموزانی که مایل به پذیرش در یکی از دانشگاههای معتبر تکنولوژی هند بودند برای آموزش ریاضی به او مراجعه میکردند بعد از چند سال وقتی که یک دانشآموز فقیر به دلیل عدم امکان پرداخت شهریه مدرسه گرانقیمتی که کومار در آن تدریس میکرد نتوانست ثبتنام کند، کومار تصمیم گرفت مدرسه را ترک کرده و کلاسهای خودش را برای دانشآموزان فقیر هندی به صورت رایگان برگزار نماید. مدرسهی او پس از برگزاری امتحان ورودی، ۳۰ نفر از درخشانترین استعدادها را انتخاب کرده و برای کنکور ورودی دانشگاه آماده میکند. از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۸، ۴۲۲ نفر از ۴۸۱ نفری که او آموزش داده است توانستهاند از پس کنکور ورودی دانشگاه تکنولوژی هند برآیند و به این ترتیب مدرسه کومار به نام «سوپر ۳۰، مدرسه ریاضی رامانوجان» و روش آموزشی او به یکی از موفقترین و شناختهشدهترین موسسات آموزشی هند تبدیل شده و جوایز متعددی را در سطح جهان به دست آورده است.
اناند کومار به همراه شاگردانش
مضامین اصلی فیلم:
آموزش و طبقة اجتماعی- اقتصادی
مهمترین درونمایة فیلم پرداختن به رابطة بین طبقه و موفقیت تحصیلی است. مسائل و مشکلاتی که کودکان فقیر برای دسترسی به مدرسه، آموزش با کیفیت و امکانات اولیه تحصیل با آن دست به گریبان هستند، در فیلم برجسته شده است. اما نکتهای که بسیار با دیدگاه جامعهشناختی پیر بوردیو در زمینة رابطة طبقه و مدرسه همخوانی دارد، «حذف خودبه خودی ردههای فرودست» است. بوردیو معتقد است بسیاری از افراد باهوش و با استعداد طبقات فرودست حتی وارد رقابت با طبقات فرادست نمیشوند و حتی پیش از آغاز رقابت، صحنه را به طبقات بالا واگذار کرده و از گردونه رقابت حذف میشوند زیرا وضعیت پایگاه اقتصادی و اجتماعی آنها بهگونهای است که به آنها میقبولاند که بازی را حتی پیش از بازی کردن باختهاند و تحصیل و علمآموزی قرار نیست سرنوشت آنها را تغییر دهد و آنها محکومند که در طبقةفرودست باقی بمانند و به سرنوشت محتوم خود راضی باشند. در واقع هم انتظارات جامعه، هم والدین و هم خود کودکان فقیر، به هم گره خورده و ذهنیتی را میسازد که انگیزهای برای تحصیل و تبدیل کردن آن به پلی برای تحرک اجتماعی روبه بالا باقی نمیگذارد.
زبان و خشونت نمادین
فیلم در چندین صحنه به مسئلة زبان اشاره میکند و موضوع تسلط بر زبان انگلیسی و تاثیر آن بر موفقیت تحصیلی و شغلی را برجسته مینماید. بسیاری از جامعهشناسان و از جمله بوردیو به مسئلة زبان و قدرت آن به عنوان یک سرمایة فرهنگی پرداختهاند. زبان انگلیسی نه تنها در هند و در مقابل زبان هندی یک مزیت فرهنگی به شمار میرود که میتواند راه موفقیت طبقات فرادست را تضمین کند و خشونت نمادینی را نسبت به طبقات فرودست وارد نماید بلکه در سراسر جهان نیز چالشی پیش روی دانشآموزان و دانشجویان کشورهایی است که زبان انگلیسی زبان اصلی آنها نیست. گرچه که مقصد از این بحث نقد و بررسی چرایی و چگونگی تسلط زبان انگلیسی به عنوان زبان دانش و معرفت در جهان و ریشههای استعماری آن نیست و حتی قصد نداریم ادعا کنیم که باید این تسلط از بین برود یا با زبان دیگری جایگزین شود بلکه هدف از این بحث آن است که توجه کنیم چگونه استیلای یک زبان بر فرهنگ، علم و سیاست، علاوه بر منافع اقتصادی هنگفت برای صاحبان آن زبان از طریق ارائه برنامههای و محصولات آموزشی به سراسر جهان و فروش آن به عنوان یک کالای فرهنگی پرطرفدار و بسیار ضروری همچنین استیلای فرهنگی آن بر تمام تعاملات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و علمی، نوعی از خشونت نمادین را علیه مردمان کشورهایی که از امکانات مالی برای یادگیری آن در سنین کودکی یا بزرگسالی برخوردار نبودهاند اعمال کند. در واقع زبان انگلیسی تبدیل به نوعی کالای فرهنگی شده که تنها اقشار بالادست جامعه به آن دسترسی دارند و طبقات پاییندست به سبب ناتوانی اقتصادی و موانع اجتماعی، از آموزش باکیفیت در این زمینه محروماند.
تجاریسازی آموزش
شاید در گذشته وقتی با این سوال کلیشهای مواجه میشدیم که «علم بهتر است یا ثروت؟» تصوری از این نداشتیم که علم میتواند ثروتساز باشد. با استیلای سیاستهای نئولیبرال بر آموزش و پرورش، تجاریسازی آموزش به رویة غالب در بسیاری از کشورها بدل شده است به طوری که آموزش و معلمی تبدیل به یک حرفة پولساز و تجارت پر سود شده. واگذاری خدمات آموزش به بخش خصوصی، ایجاد بازار رقابتی و تبدیل آموزش ار یک «حق» به «کالا»، ورود به بازار آموزش را نه تنها به تجارتی پرسود مبدل کرده بلکه پای سرمایهگذاران کلان و حتی تشکیلات مافیایی را هم به آن باز کرده. در کشور ما سالهاست که با اتخاذ سیاستهای تجاریسازی آموزش، غولهای بزرگی شکل گرفتهاند که در کنار ایجاد بازار انحصاری ارائة خدمات و محصولات آموزشی و کمک درسی و گردش مالی بسیار عظیم، به مرور در حال مهندسی ورودیان دانشگاهها و تسخیر صندلیهای بهترین رشتهها در باکیفیتترین دانشگاهها برای افرادی که در این موسسات آموزش دیدهاند هستند.
آزمون و امتحان
درست است که آن چراغ جادویی که دمیدن در آن غول سوداگران آموزش را بیرون آورده و به تجاریسازی آموزش دامن زده، «آزمون» بوده اما هستند متخصصانی که معتقدند تنها عرصهای که هنوز شانسی را به کودکان طبقات فرودست برای استفاده از هوش و استعداد خود میدهد، همین رقابت در آزمونها است. در دورانی که سرمایة اقتصادی-اجتماعی- فرهنگی بر همة حوزهها چیره شده و فرزندان طبقات فرادست را در دستیابی به بهترین آموزش و متعاقبا بهترین مناصب شغلی در موقعیت برتر قرار میدهد شاید تنها شانس دانشآموزان طبقات متوسط و فقیر، تکیه بر هوش و استعدادشان و رقابت در آزمونهایی باشد که دانش و قوای ذهنیشان را محک میزند.
نظر شما چیست؟