سارا جین بلیکمور1، عصبشناس و نویسنده کتاب "زندگی مخفی مغز نوجوان2" (2018) در مورد یکی از تحقیقات جدید درباره ساختار و عملکرد مغز نوجوانان چنین میگوید: "نکتهای که بسیار اهمیت دارد این است که ما تا 20 سال پیش حتی نمیدانستیم که مغز انسان بعد از دوران کودکی نیز تغییر و رشد میکند." تحقیقات جدیدی که در مورد عملکرد مغز نوجوانان صورت گرفته است، دانستههای قبلی را به چالش میکشد. تصاویر fMRI نشان میدهد که این تصور که مغز از چند ناحیه مستقل که هر یک وظایف مختص به خود را انجام میدهند، نادرست است بلکه مغز شبکهای در هم تنیده و بسیار پیچیده از ارتباطات و عملکردها بین نواحی مختلف است که در انسجامی خارقالعاده یک کل را میسازند و این شبکه پیچیده از روابط درون مغزی تا نزدیک به 20 سالگی، همچنان در رشد و گسترش هستند. موشها و انسانها جالب است بدانیم که شباهت زیادی بین عملکرد مغز انسان و موشها وجود دارد هر دوی آنها در نوجوانی نسبت به فشار همسالان و خطرپذیری در مقابل حریفان یا دوستان همسن و سال خود حساسیت بیشتری نشان میدهند. در مطالعهای که سال 2005 توسط عصبشناسی به نام لورنس استاینبرگ3 انجام گرفت از نوجوانان و بزرگسالان خواسته شد در یک مسابقه رانندگی مجازی شرکت کنند با این هدف که تمایل آنها را به خطر کردن زمانی که چراغ راهنمایی از سبز به زرد و سپس به قرمز تغییر میکرد، اندازهگیری نمایند. شرکتکنندگان برای تصادفهایشان جریمه میشدند. نتایج جالب توجه این بود که نوجوانان و بزرگسالان زمانی که به تنهایی مشغول بازی میشدند تقریبا به میزان برابری خطرپذیر بودند. اما به محض اینکه در شرایط حضور همسالان قرار میگرفتند، میزان خطرپذیری بین نوجوانان بین 13 تا 16 سال به طور قابل ملاحظهای افزایش مییافت و تعداد تصادفات نیز بیشتر میشد در حالیکه این وضعیت برای بزرگسالان همچنان ثابت باقی مانده بود. تحقیق دیگری (2014) در خصوص میزان مصرف الکل در موشها نیز به نتایج مشابهی دست یافته بود. زمانی که موشها در معرض نوشیدن الکل قرار داشتند، میزان مصرف آنها بین موشهای نوجوان که بین 4 تا 5 هفته عمر داشتند و موشهای بالغ مشابه بود اما زمانی که موشها در کنار سایر موشهای همسن و سال خود قرار میگرفتند میزان مصرف الکل در آنها 25% افزایش مییافت. این در حالی است که میزان مصرف الکل در بین موشهای بالغ تغییری نداشت. این نتایج صرفا دادههای محیطهای آزمایشگاهی نیستند در پژوهشی که در سال 2012 بر پایه تحلیل دادههای تصادفات اتومبیل بین سالهای 2007 تا 2010 انجام شده بود نشان میداد که خطر مرگ نوجوانان با همراهی تنها یک نوجوان دیگر در اتومبیل به ازای هر مایل 44% افزایش مییابد و به ازای همراه بودن 3 نوجوان دیگر در اتومبیل، 4 برابر بیشتر میشود. این در حالی است که طبق یافتههای بلیکمور، همراه داشتن سرنشین در اتومبیل برای بزرگسالان بالای 26 سال، یک فاکتور امنیتی محسوب میشود که میتواند خطر حوادث رانندگی در تنهایی را کاهش دهد. تحقیقات جدید نشان میدهند عامل فشار همسالان تنها یک وضعیت روانی نیست بلکه میتواند تاثیرات زیستشناختی بر بدن نوجوانان داشته باشد برای مثال پژوهشی که در سال 2013 انجام شده بود نشان داد که وقتی به نوجوانان گفته میشود که توسط همسالان خود تماشا میشوند میزان حساسیت دمای پوست آنها که نشانی از پاسخ الکتریکی مغز به استرس و برانگیختگی است، به طور قابل توجهی در مقایسه با بزرگسالان یا کودکان افزایش مییابد. اسکن مغزی همزمان نشان میدهد که وقتی نوجوانان در مقابل حضور همسالان قرار میگیرند، فعالیت بیشتری در برخی نواحی کلیدی مغز که با خودآگاهی و توانایی درک دیگران مرتبط است، رخ میدهد. ناهمخوانی بیانگر بلیکمور توضیح میدهد که خطرپذیری نوجوانان به بخشهای عمیق و درونی مغز در تاریخ تکاملی آن یعنی سیستم لیمبیک که مسئول غرایز اولیه انسان همچون ترس، گرسنگی و لذت است مرتبط میشود. این نواحی در قسمت بسیار عمیق مرکزی مغز قرار دارند و با توج به پیشینه تکاملی مغز، شباهت و ارتباط زیادی با عملکرد مغز سایر جانوران دارند. بلیکمور و همکارانش در سال 2014 تصاویر مغزی 33 نفر را جمعآوری کرده و مراحل رشد سیستم لیمبیک آنها را در طول زمان بررسی کردند. آنها همچنین به ناحیه مهم دیگری نیز توجه نشان دادند: قشر قدامی مخ. نمودارهای نتایج بهدست آمده نشان میدهد که ساختار لیمبیک پاداشدهی به کندی در دوران نوجوانی تغییر میکند این در حالی است که کورتکس قدامی با سرعت بسیار بیشتری مشغول تغییر و سازماندهی مجدد و خلاص شدن از سیناپسهای عصبی غیرضروری است. به عبارت دیگر اسکن مغزی نشان میدهد که سیستم لیمبیک – سیستم پاداش مغز- در دوران نوجوانی کاملا بالغ است و با تمام قوا کار میکند در حالی که کورتکس پیشانی که مسئول خودکنترلی، برنامهریزی و خودآگاهی است، همچنان در حال رشد است. یکی از نظریههای مهم در مورد رشد نوجوانی بر این مبنا است که ناهمخوانی بین این دو سیستم وجود دارد. سیستم لیمبیک که به احساسات نوجوان خصوصا برای خطر کردن، پاداش میدهد بسیار بیشتر و زودتر از کورتکس پیشانی که مسئولیت مقابله با خطر و هشدار به مغز را بر عهده دارد، تکامل یافته. به عبارت سادهتر خطرپذیری نوجوانان ریشه در رشد مغزی آنها دارد یعنی مغز آنها برای خطر کردن به آنها پاداش میدهد در حالی که هنوز از توان ذهنی کافی برای تجزیه و تحلیل خطر و نتایج آن برخوردار نیستند. البته که این یافتههای مغزی تاثیر سایر عوامل محیطی و اجتماعی بر رفتار نوجوانان را رد نمیکند با این حال بر این باور است که وضعیت رشد مغز، تاثیر زیادی بر رفتارهای پرخطر نوجوانی خصوصا در حضور همسالان دارد و طبق یافتههای منتشر شده توسط استانبرگ در کتاب سن و سال فرصت: درسهایی از علم نوین نوجوانی4، "تاثیر همسالان بر مغز نوجوانان واکنشهایی در مغز آنها مشابه با برانگیختگی نواحی پاداشدهی مغز در مقابل مصرف مواد، رابطه جنسی، غذا و پول ایجاد میکند." انعطاف طبیعی تصویر نوجوانی آنچنان که به نظر میرسد تیر و تار نیست. این دوران به عنوان "آخرین مرحله از انعطافپذیری عصبشناختی در طول عمر انسان" به شمار میرود که مغز از انعطافپذیری فوقالعادهای برای رشد و تکامل برخوردار است و ارتباطات عصبی شکل گرفته در این دوران، نقش تعیینکنندهای بر سرنوشت و آینده فرد بازی میکنند. هر آنچه نوجوانان را در مقابل رفتارهای پرخطر و نوسانات خلقی آسیبپذیر میکند، از آنها یادگیرندههای موفقی نیز میسازد. در سطوح عمیق عصبی، اطلاعات جدید بر ماده خاکستری مغز نوشته میشوند که با ساختن شبکههای ارتباطی سیناپسی پیچیده، حافظه انسان را شکل میدهند. پژوهشی که در سال 2002 منتشر شد نشان میدهد که وقتی موشهای بالغ و نوجوان در برابر اطلاعات جدید (یادگیری جدید) قرار میگیرند، موشهای نوجوان، عملکرد ذهنی به مراتب بیشتری را نشان میدهند و ماندگاری یادگیری در ذهن آنها نسبت به موشهای بالغ بیشتر و موثرتر است. به عبارت دیگر، موشهای نوجوان به مراتب بهتر از موشهای بالغ مطالب جدید را میآموزند. این آزمایش خبر خوبی برای ما دارد و آن اینکه مغز نوجوانان آمادگی به مراتب بیشتری برای یادگیری دارد همچنان که فرانسیس جنسن5 در کتاب مغز نوجوان (2015) اشاره میکند که یادگیری در دوره نوجوانی بسیار سریعتر و موثرتر از بزرگسالی است و این میتواند توضیح دهد که حتی بهرهی هوشی انسان نیز در نوجوانی ظرفیت افزایش را دارد. درسهایی برای آموزش نوجوانان مستقیم و صریح صحبت کنید: با نوجوانان به صراحت و صداقت در مورد رشد مغز در این دوره سنی و ظرفیت آنها برای درک هیجانات و عواطف خود، و نیز آمادگی بیولوژیک برای رشد قابلیتهای ذهنیشان صحبت کنید. مهم است که نوجوانان باور کنند مغز آنها هنوز در مرحله رشد است و تجارب و آموختههای جدید میتواند، موجب تکامل ذهنی آنها شود. همچنین توضیح در مورد سیستم لیمبیک، تاثیر همسالان و انعطاف بالای مغز نوجوانان کمک میکند که خودشان را بهتر بشناسند و کنترل بیشتری بر زندگی عاطفی و تحصیلی خود اعمال کنند. از فشار همسالان به طور مثبتی استفاده کنید: این طور نیست که فشار همسالان همیشه چیز بدی باشد. مسئله اصلی این است که فشار همسالان و نفوذ اجتماعی در دوره نوجوانی در چه مسیری هدایت شود. برای مثال، تحقیق در مورد مصرف سیگار و دخانیات در نوجوانان نشان میدهد که وقتی به نوجوانان در مورد اثرات بلندمدت مصرف دخانیات بر سلامتشان گفته میشود، چندان تاثیری بر آنها ندارد ولی وقتی بر اثرات منفی اجتماعی آن تاکید میشود، هشدارها را جدیتر میگیرند برای مثال وقتی به آنها گفته میشود، سیگار کشیدن باعث میشود، از دهانتان بوی آزاردهندهای استشمام شود یا بر سلامت کودکان در اطراف شما، اثر سوء دارد توجه بیشتری میکنند. همچنین وقتی به نوجوانان گفته میشود که صنایع بزرگی تنها بواسطه هدف قرار دادن آنها برای کسب درآمد و سود بیشتر بوجود آمدهاند احتمال بیشتری دارد که از مصرف سیگار و دخانیات و نیز تغذیه ناسالم، خودداری کنند. البته مدارس نیز با آگاهی نسبت به تاثیر نفوذ اجتماعی نوجوانان بر یکدیگر، تلاش میکنند از آن به عنوان حربهای در جهت ایجاد تاثیرات مثبت بر دانشآموزان خصوصا برای مقابله با رفتارهای مخرب اجتماعی همچون، زورگویی، دروغگویی و تقلب استفاده کنند. انضباط شخصی را بیاموزید: هنوز دیر نشده است. لوب پیشانی مغز که مسئولیت عملکردهای اجرایی را بر عهده دارد، هنوز در حال رشد است و نسبت به محرکهای محیطی و آموزش در دوره نوجوانی بسیار حساس و پاسخگو است. به همین دلیل آموزشهایی در مورد انضباط شخصی، برنامهریزی بلندمدت و همدلی در این دوره سنی بسیار مفید و سودمند است. به گفته استانبرگ، تلاش برای آموزش انضباط شخصی در نوجوانان تاثیر بسیار زیادی بر کاهش رفتارهای پرخطر در مقایسه با صرفا دادن اطلاعات در مورد عواقب آنها دارد. برنامههای آموزش اجتماعی و عاطفی نیز میتوانند در تنظیم عواطف، هیجانات، مدیریت استرس و درک احساسات دیگران بسیار موثر باشد و همچنین کمک به افزایش تمرکز، انضباط شخصی و تلاش برای موفقیت تحصیلی و حرفهای در دوره دبیرستان، همگی آموزشهای موثری در دوره نوجوانی هستند که اثرات بلندمدت زیادی بر سلامت و سازگاری نوجوانان در این دوره و در بزرگسالی دارند. منبع: Merill, Stephen. (Jan 2019). Decoding Teenage Brain. Edutopia پاورقی: 1. Sara Jane Blakemore 2. Inventing Ourselves: The Secret Life of the Teenage Brain 3. Laurence Steinberg 4. Age of Opportunity: Lessons From the New Science of Adolescence 5. Frances Jensen