در بسیاری از کشورها وضعیت اقتصادی خانواده، نقش تعیینکننده ای در دسترسی به امکانات آموزشی فرزندان ایفا میکند. فرزندان خانوادههای متمول و مرفه به مدارسی دارای استاندارد آموزشی بالا، امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی و علمی کافی و معلمان با تجربه و با امتیاز بالا میروند و در عوض دانشآموزان خانوادههای اقشار پائیندست اجتماع به مدارس شلوغ، بدون امکانات علمی- آزمایشگاهی کافی و حتی تجهیزات ساختمانی دسترسی دارند.
اما ژاپن این قاعده را به کلی بر هم زده است بر اساس آمار سازمان همکاری اقتصادی و توسعه OECD ژاپن در بین 35 کشور ثروتمند جهان در مقام نخست برقراری عدالت آموزشی قرار دارد. به طوری که تنها حدود 9 درصد از عملکرد دانشآموزان ژاپنی تابعی از وضعیت معیشتی و اقتصادی خانواده آنها است این در حالی است که این میانگین در کشورهای مورد مقایسه، 14% و در امریکا 17% است. به عبارت دیگر میتوان گفت که ژاپن گرچه مناطق فقیرنشین دارد اما مدارس فقیر ندارد!
در ژاپن حدود 96.7% دانشآموزان دبیرستانی دیپلم میگیرند اما این رقم در امریکا به 83% میرسد. همچنین نوجوانان فقیر ژاپنی در مقایسه با همتایان امریکایی یا بریتانیایی خود با احتمال بسیار بیشتری میتوانند از فرصت برخورداری از یک زندگی بهتر در بزرگسالی به واسطه تحصیلات استفاده کنند گرچه همچنان کشورهای اسکاندیناوی در این زمینه پیشتاز هستند.
یکی دیگر از جوانب برقراری عدالت آموزشی در مدارس ژاپن نحوه به کار گیری و استخدام معلمان است. معلمان توسط نهاد رسمی آموزش و پرورش که تحت نظارت مستقیم دولت قرار دارد، استخدام میشوند و هر سه سال سوابق آنان مجددا بررسی میشود تا ضمن کسب اطمینان از عملکرد مثبت معلمها، جابهجایی در مدارس نیز روی دهد به طوری که هر سه سال یک بار معلمهایی که عملکرد قابل قبول و کارنامه مثبتی داشته اند، به مدارس دیگر فرستاده میشوند به این ترتیب از تمرکز معلمان در یک مدرسه خاص جلوگیری میشود و تمام مدارس از فرصت تقریبا برابری برای برخورداری از معلمهای باتجربه و موفق برخوردار میشوند.
عدالت آموزشی در ژاپن به معنای توجه به تخصیص بودجه و توزیع امکانات نیز است. حقوق معلمان توسط دولت مرکزی و ادارات آموزش و پرورش محلی هر دو پرداخت میشود بنابراین چندان تفاوتی بین سطح دستمزد معلمان در مناطق مختلف کشور وجود ندارد و دستمزد آنها وابسته به سطح درآمد متوسط جامعه نیست. همچنین بودجهای که به مدارس اختصاص داده میشود نیز بدون توجه به محله و شهر و استان، وضعیت تقریبا یکسانی دارد بنابراین یک مدرسه در یک نقطه دورافتاده و نسبتاً فقیرنشین از نظر بودجه و امکانات با یک مدرسه در قلب پایتخت، تفاوت چندانی ندارد.
شگفتآور است که ژاپن در مقایسه با سایر کشورهای ثروتمند جهان، بودجه به مراتب کمتری را صرف آموزش و پرورش میکند به طوریکه در ژاپن تنها 3.3% از درآمد ناخالص ملی صرف آموزش و پرورش میشود در مقایسه با متوسط 4.9% در سایر کشورهای مرفه جهان. همچنین ژاپن 8،748 دلار به ازای هر دانشآموز ابتدایی هزینه میکند در حالی که این رقم در امریکا به 10،959 دلار به ازای هر دانشآموز دبستانی میرسد.
نکته اصلی این است که گرچه ژاپن به ظاهر پول کمتری خرج آموزش میکند ولی آن را به درستی و عاقلانه مدیریت میکند. ساختمان مدارس چندان نیازی به تعمیرات ندارند. کتابهای درسی ساده و در کاغذهای ارزان قیمت چاپ میشوند، معلمها و دانشآموزان همگی مسئول حفظ و نگهداری و تمیز کردن مدارس هستند. همچنین پرسنل مدارس در ژاپن بسیار کم تعداد هستند و معمولا هر مدرسه از یک مدیر و چند معاون تشکیل شده و کادر اداری پر تعدادی ندارد.
جالب است که گرچه ژاپن به نسبت سایر کشورهای مرفه جهان پول کمتری را صرف آموزش و پرورش میکند اما معلمان ژاپنی درآمد بالایی دارند و بیش از حد متوسط OECDدستمزد دریافت میکنند. شغل معلمی در ژاپن بسیار با اهمیت تلقی میشود بنابراین آزمونهای استخدامی و نظارتهای سفت و سختی بر روی گزینش معلمان و عملکرد آنها در سر کلاس وجود دارد. اووادا1 یکی از معلمان پذیرفته شده در آزمون استخدام میگوید که تنها پس از 5 بار شرکت متناوب در آزمون بالاخره موفق به قبولی شده است و از بین 200 شرکت کننده تنها 5 نفر نهایتاً قبول شده اند. معلم دیگری که دوست و همکار اووادا است به گفته او هنوز موفق به پذیرفته شدن در این آزمون نشده و ناچار است قرارداد یک ساله با مدارس منعقد نماید و هر سال بین مدارس مختلف جابهجا شود. همچنین بازبینی سوابق معلمان هر سه سال یک بار سبب میشود، آنها تلاش زیادی برای بهبود عملکرد خود و داشتن سابقه خوب به خرج دهند زیرا ممکن است بعد از سه سال، نتوانند امتیاز لازم برای حفظ موقعیت شغلیشان را کسب نمایند.
طرز فکر ژاپنی در مورد آموزش تفاوت چشمگیری با بسیاری از کشورهای دیگر دارد. در نظام آموزشی ژآپن تاکید زیادی بر کسب مهارتهای حل مسئله میشود به طوری که به طور متوسط در مدارس حدود 60% از مسئلههای درس ریاضی عملا با دانشآموزان کار میشود اما دانشآموزان ژاپنی قادر هستند در آزمونهای جهانی ریاضی نمرات به مراتب بالاتری به نسبت مثلا دانشآموزان امریکایی که 82% مسائل ریاضی را در کلاس حل میکنند کسب کنند. علت کاملا روشن است و آن اینکه در مدارس ژاپن تمام تمرکز معلم نه بر یاد دادن ریاضی بلکه برای تشویق دانشآموزان به تفکر ریاضی و حل مسئله است بنابراین حتی با وجود اینکه تعداد مسئلههای حل شده به ظاهر کمتر است اما دانشآموزان به سبب تمرین کار ذهنی و خلاقیت در پیدا کردن راه حل مسئله، توانایی بیشتری در انجام محاسبات و حل مسائل ریاضی دارند اما بسیاری از همتایان آنها در سایر نظامهای آموزشی جهان به سبب تمرکز بر حفظ راهحل، عملا قادر نیستند توانایی تفکر ریاضی را در خود پرورش دهند و عملکرد ضعیفتری در آزمونهای جهانی ریاضی از خود نشان میدهند.
افت تحصیلی و دیرآموزی نیز در ژاپن یک مسئله جمعی تلقی میشود. به طوری که معلمان و کادر مدرسه خود را موظف میدانند به دانشآموزانی که به هر دلیلی از برنامه درسی عقب مانده یا عملکرد ضعیفی دارند، خدمات حمایتی و کمک درسی ارائه کنند. یک معلم ژآپنی بنابر ضوابط باید 7 ساعت را در مدرسه بگذراند اما عملا ساعات کاری او با احتساب اضافهکاری برای رسیدگی به وضعیت درسی شاگردان ضعیف کلاس به 9 ساعت در روز میرسد. به عبارت دیگر این جامعه و نظام آموزشی هستند که مسئولیت رسیدگی به ضعف تحصیلی دانشآموزان را بر عهده میگیرند و اجازه نمیدهند کودکانی که از امکانات آموزشی یا پشتوانه اقتصادی و اجتماعی کافی برای همراهی با سایرین محروم هستند، از برنامه درسی جا بمانند.
نکته جالب توجه دیگر در مورد نظام آموزشی ژاپن تلاش این کشور برای کاهش شکاف بین دانشآموزان نخبه و عادی است به طوری که در این کشور عملا چیزی به نام مدارس تیزهوشان یا نخبگان وجود ندارد و تمام کودکان و نوجوانان ژآپنی در مدارس عادی و یکسانی تحصیل میکنند. دانشآموزان قوی از نظر اخلاقی و انتظارات اجتماعی موظف هستند به سایر همکلاسیهای خود در دروس کمک کنند و به این ترتیب تلاش میشود سطح یادگیری همه دانشآموزان با میزان نزدیک به هم رشد کند و جداسازی دانشآموزان بر اساس هوش و استعداد و عملکرد درسی صورت نگیرد.
با توجه به همه آنچه در مورد مدارس کشور ژاپن برشمردیم به نظر میرسد سایر نظامهای آموزشی جهان نیز باید بازبینیهایی را در زمینه اهداف و عملکرد خود به خصوص در زمینه گسترش عدالت آموزشی در سطح عموم دانشآموزان سرزمین خود صورت دهند و به الگوهای موفق جهانی در این زمینه نیمنگاهی داشته باشند.
1. Oowada
منبع:
Semuels, Alana. (Aug 2017). Japan Might Be What Equality in Education Looks Like. The Atlantic