شاید همه ما به نوعی تجربهای از سوگلی معلم بودن را داشته باشیم. یا خودمان شاگرد محبوب معلمهایمان بودیم و یا یک یا چند نفر از همکلاسیهایمان، اینگونه بودهاند و ما به آنها حسودی میکردهایم. هیچ کس منکر این نیست که احساسات و برداشت معلمها نسبت به دانشآموزان در نحوه رفتار و قضاوت آنها موثر است. گاهی اوقات این برداشت و احساسات به نفع ما و گاهی نیز به ضرر ما عمل کردهاند. اما به تازگی تحقیقی در این زمینه منتشر شده است که نشان میدهد برداشت و قضاوت معلمها از دانشآموزان، نقش تعیینکنندهای در علاقه یا عدم علاقه آنها به دانشآموزان یا باور به تواناییها و میزان موفقیت آنان دارد. توبیاس راش1، پژوهشگر دانشگاه بامبرگ2 در آلمان که دستاندرکار انجام این تحقیق بوده، در اینباره میگوید که وجود قضاوت و سوگیری معلمها نسبت به شاگردانشان قطعی است اما مسئله اینجاست که این قضاوتها تا حد زیادی دقیق و صحیح نیست. دراین پژوهش او یک گروه 93 نفری از معلمان را همراه با 294 نفر از دانشآموزان کلاس هشتم در آلمان مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش هر یک از شرکتکنندگان ابتدا آزمون کوچکی در مورد برخی مولفههای شخصیتی، برونگرایی/ درونگرایی و غیره را میگذراندند. دانشآموزان سپس باید امتحانهایی را در زمینه مهارتهای خواندن و ریاضیات داده و برگهها را برای تصحیح، به معلمهایشان نشان میدادند. پژوهشگران از معلمها دو سوال میپرسیدند سوال اول در مورد قضاوت کلی معلم نسبت به عملکرد کلی دانشآموزان بود و سپس یک سوال در مورد اینکه در این امتحان بخصوص، دانشآموزان چطور عمل کردهاند؟ نتایج تحقیق نشان داد وقتی از معلمها خواسته میشد در مورد عملکرد کلی دانشآموزان اظهارنظر کنند، در مورد شاگردان محبوب خود، قضاوت بسیار خوشبینانه و مثبتی داشتند اما وقتی در مورد نتیجه آن امتحان به خصوص سوال میکردند، معلمها دقیقتر شده و پاسخ دقیقتری میدادند. برای مثال زمانی که دانشآموز مورد علاقهشان در آن امتحان خاص، نمره چندان بالایی نگرفته بود، معلمها عنوان میکردند که کلا دانشآموز خیلی خوبی است ولی در این امتحان بیدقتی کرده است یا اینکه شاید حواسش پرت بوده یا مریض بوده و یا احتمالا این بخش از درس را به خوبی نفهمیده است. این تحقیق به خوبی نقش سوگیری و قضاوت شخصی را در برداشت از عملکرد دانشآموزان نشان میدهد زیرا در برخی موارد دانشآموزانی که در هر دو امتحان خواندن و ریاضیات نمرات بالایی گرفته بودند ولی چندان محبوب و مورد علاقه معلمها نبودند، از طرف معلمها قضاوت مثبتی هم دریافت نمیکردند یا اینکه مربیان عملکرد مثبت و قابل قبول آنها را نادیده میگرفتند. درست است که نتیجه این تحقیق چندان جدید و غافلگیرکننده نیست اما به دو دلیل اصلی اهمیت دارد یکی اینکه سوگیری معلم تا چه حد میتواند عدالت را در یک کلاس درس به خطر اندازد و دیگر اینکه چقدر نگرانکننده است که گروهی از دانشآموزان به دلیل خصیصههای فردی یا وابستگی به گروههای اجتماعی و اقتصادی خاص (مثلا اقلیتهای نژآدی یا قومی) مورد تبعیض قرار بگیرند یا دست کم به اندازه کافی تشویق نشوند. در تحقیق دیگری پژوهشگران متوجه شدند معلمهایی که برگههای امتحان ریاضی را ارزیابی میکردند زمانی که متوجه میشدند، این برگه متعلق به یک دختر است، نمرات پائینتری میدادند تا زمانی که نمیدانستند جنسیت صاحب پاسخنامه چیست. به عبارت دیگر جنسیت نقش مهمی بر قضاوت معلم از دانشآموزان دارد. و در این مورد خاص چون تصور غلطی وجود دارد که دختران از استعداد و توانایی پائینتری در ریاضیات نسبت به پسران برخوردار هستند، این بر برداشت و قضاوت ناخودآگاه معلمها نیز تاثیر میگذارد. تحقیقات بسیار دیگری نیز در این زمینه وجود دارند که نشان میدهد به طور معمول معلمها چه مرد و چه زن، نظر مثبت بیشتری نسبت به تواناییهای دانشآموزان پسر دارند و کمتر به استعداد و توانایی دختران اعتماد میکنند. این مجموعه پژوهشها و سایر مواردی از این دست به این نکته مهم اشاره دارند که تا چه حد اهمیت دارد معلمها و اساتید از وجود سوگیریهای شخصی و برداشتهای خود در هنگام مواجهه با دانشآموزان مطلع و هشیار باشند و مراقب باشند که ظاهر متفاوت یا غیردوستانه دانشآموزان تاثیر منفی بر برداشت آنها نداشته باشد. زیرا بر اساس نتایج مهم این تحقیق، معلمها معمولا نظر مثبت و مساعدتری نسبت به دانشآموزانی دارند که به خود آنها شباهت دارند در نتیجه گرایش مثبت یک معلم به دانشآموزان شبیه خود بیشتر از احساس نزدیکی و شباهت او نسبت به دانشآموزان با سابقه قومی، نژآدی و جنسیتی متفاوت است.
۲۶ بهمن / ۱۳۹۸ تاثیر چند دقیقه خوش و بش با دانشآموزان بر یادگیری اثر مثبت خوشآمدگویی به دانشآموزان در آغاز کلاس