هنوز بسیارند افرادی که تکالیف هفتگی را مخصوص پایههای درسی پائینتر میدانند و فکر میکنند ارزشیابی دانشجویان در آموزش عالی بر پایه امتحانات یا پروژهها است. این در حالی است که حتی در مقطع دانشگاه نیز میتوان به طور موثری از تکالیف هفتگی برای رصد مرتب پیشرفت درسی دانشجویان استفاده نمود.
مزایای استفاده از تکالیف هفتگی
- تکالیف هفتگی، دانشجویان را به طور مرتب در طول هفته با مباحث درسی درگیر میکنند و تخمین دقیقتری از میزان ساعات صرفشده برای مطالعه و یادگیری درس در اختیار مدرسین قرار میدهند.
- تکالیف هفتگی امکان ارزیابی میزان پیشرفت تحصیلی دانشجویان را به طور مستمر فراهم میآورند. وقتی دروس، صرفا به امتحان متکی نبوده و دارای تکالیف هفتگی باشند، استاد میتواند قبل از آنکه دیر شود، نقاط قوت و ضعف دانشجویان را شناسایی کرده و آنها را برای غلبه بر چالشهایی که در یادگیری دارند، راهنمایی نماید.
- تکالیف هفتگی امکان دریافت بازخورد سریع و مستمر را برای دانشجویان فراهم میکنند. معمولا در کلاسهای درسی دانشگاهی ارتباط اندکی بین استاد و دانشجویان وجود دارد. این ارتباط معمولا یا تنها از طریق سوال و جواب در کلاس درس و یا حداکثر از طریق عملکرد دانشجو در امتحانات است. اما تکالیف هفتگی این فرصت را فراهم میکنند که دانشجو در مقاطع زمانی بیشتری از نظرات استاد در مورد کار خود آگاه شود و تعامل بهتر و عمیقتری بین آنها شکل گیرد.
خصوصیات تکالیف هفتگی
در صورتی که استاد با روشهای طراحی درس آشنا باشد و از خلاقیت و ابتکار کافی برخوردار باشد، میتواند تکالیفی طراحی نماید که نه تنها جنبه آموزشی و یادگیری بالایی داشته باشند بلکه شوق یادگیری و انگیزه تحصیل را در دانشجویان افزایش دهند.
وضوح: تکالیف هفتگی باید به نحوی طراحی شوند که صورت سوال واضح و دستورالعمل مشخصی داشته باشند. تکالیفی که به طور مبهم ارائه میشوند، دانشجو را دچار سردرگمی نموده و بار یادگیری را کاهش میدهند.
تنوع: گرچه میتوان برای یک درس، تکالیف هفتگی یکسان و مشخصی را تعیین نمود به طوری که سیکل واحدی از اول تا پایان ترم طی شود و دانشجو با یک برنامه مشخص و تکرار شونده روبهرو شود و احساس اعتماد و امنیتخاطر نماید اما طراحی تکالیف متنوع و درگیرکننده، دانشجو را هر هفته به چالش گرفته و او را با نکات و مسائل جدیدی درگیر میسازد و در بلندمدت برای او خوشایندتر است. برای مثال خلاصه کردن مطالب درسی گرچه یکی از تکالیف معمول و آموزنده به شمار میرود ولی اگر هر هفته تکرار شود، باعث خستگی و دلزدگی میشود. بنابراین میتوان انواع فعالیتهای متنوع را به عنوان تکالیف در درس قرار داد برای مثال از خلاصهنویسی، مصاحبه، بازدید و گزارشنویسی، تحقیق انفرادی، مقالهنویسی و غیره نیز استفاده نمود.
منطبق بودن با اهداف درس: شایسته است که تکالیف درس مبتنی بر اهداف آموزشی باشند در آن صورت دانشجویان با میل و رغبت بیشتری مایل به انجام صحیح تکالیف میشوند. برای مثال در صورتی که هدف درس پرورش قابلیت تفکر انتقادی است، تکالیف خلاصهنویسی نمیتواند کاملا منتج به نتیجه مطلوب شود و بهتر است تکالیف بهنحوی طراحی شود که در بطن خود تفکر انتقادی را تمرین نموده و افکار و پیشفرضهای دانشجو را به چالش بگیرد. در مثال دیگری در صورتی که هدف درس کاربرد یادگیریها در عرصه عمل است، مشخص است که تکالیف درسی به نحوی باید طراحی شود که در عمل، امکان استفاده و کاربرد یادگیریهای دانشجو را بسنجد.
تخمین زمانی مناسب: یکی از چالشهایی که ممکن است در طراحی تکالیف درسی با آن مواجه باشیم این است که تکالیف وقتی به مراتب بیشتر یا کمتر از حد مورد نیاز به خود اختصاص دهند. برای مثال ممکن است تکالیف به نحوی طراحی شوند که دانشجو نیازمند صرف وقت زیادی در طول هفته برای انجام آن باشد در حالی که نمرهی اختصاص داده شده به آن فعالیت به میزان نامناسبی، بسیار کم باشد یا بالعکس، انجام تکالیف هفتگی زمان و انرژی کمی را صرف کند اما نمره و وزن زیاد و نامتناسبی در بارم بندی نهایی درس به خود اختصاص دهد. همچنین توجه به تعریف حجم واحد درسی و ساعات متناظر با آن در تخمین زمان انجام تکالیف باید مدنظر قرار گیرد برای مثال در صورتی که در قوانین دانشگاه، حجم واحد درسی به ازای هر واحد، 3 ساعت تعیین شده است (9 ساعت به ازای یک درس 3 واحدی) و دانشجو برای انجام یک تکلیف (اعم از تحقیقی، کاربردی یا نوشتاری) به طور متوسط نیاز به صرف 4 ساعت دارد. این زمان باید از مجموعه ساعات تعیین شده برای حجم کار و مطالعه هفتگی دانشجو کسر شود تا فشار بیش از حدی بر دانشجو وارد نشود و حجم فعالیتهای درسی نیز به طور منطقیتر و متعادلتری تعیین گردد.
چالشهای طراحی تکالیف هفتگی
طراحی تکالیف هفتگی همیشه آسان نیست و ممکن است با توجه به نوع و شرایط ارائه درس، تعداد دانشجویان و امکانات واقعی استادان متفاوت باشد.
چالش بازخورد و نمره: یکی از مهمترین نکاتی که در میزان موثر بودن تکالیف نقش ایفا میکند، امکان ارائه سریع و مناسب بازخورد و نمره است. تکالیف هفتگی زمانی بیشترین تاثیر خود را بر یادگیری باقی میگذارند که در یک بازه زمانی محدود و کوتاه، بازخورد و نمره از طرف استاد دریافت نمایند. در غیر این صورت دانشجو ممکن است حتی تا پایانترم و از دست رفتن فرصت، هرکز متوجه نقاط قوت و ضعف خود نشده و عملا نتواند از تکالیف هفتگی برای ارزیابی میزان یادگیری خود استفاده کرده و نقایص کار را جبران نماید.
چالش تعداد دانشجویان: مشخص است که هر چه تعداد دانشجویان در یک کلاس بیشتر باشد، امکانات عملی آموزش استادان نیز کاهش مییابد. استفاده از تکالیف هفتگی برای کلاسهایی حداکثر با تعداد 20 دانشجو مناسب است اما در صورتی که تعداد دانشجویان به حدود 50 و بالاتر برسد، عملا امکان قرار دادن تکالیف هفتگی و ارائه بازخورد به دانشجویان بسیار سخت میشود از همین روست که نقش استادیاران و همکاران آموزشی درر دروس شاخصتر میشود. اساتید میتوانند با تقسیم مسئولیت بین همکاران خود، تصحیح و ارائه بازخورد به تکالیف را در گروههای کوچکتری دنبال نمایند.
یک روش دیگر برای مدیریت کلاسهای درس با تعداد بالا این است که از روشهای یادگیری مشارکتی استفاده نمود به عبارت دیگر اساتید میتوانند تکالیف درسی را به نحوی طراحی نمایند که دانشجویان در گروههای کوچک دو یا چند نفره روی تکالیف کار کنند و از امکان دریافت بازخورد از طرف همکلاسیهای خود برخوردار شوند. در این صورت بار آموزش تا حد زیادی از روی دوش استاد برداشته شده و بر دوش خود یادگیرندگان درس قرار گرفته و دانشجویان نقش فعالتری در یادگیری ایفا میکنند.
چالش کلاسهای درس سنتی: استفاده از امکانات آموزش مجازی این فرصت را برای دروس مختلف ایجاد میکند که از تکالیف و فعالیتهای یادگیری متنوعی در طول هفته استفاده نمایند اما در کلاسهای درسی که به صورت سنتی و چهره به چهره ارائه میشوند، طراحی تکالیف هفتگی کمی با دشواری مواجه است زیرا در صورتی که تکالیف به صورت نوشتاری باشند، استاد ناچار است هر هفته تعداد زیادی از برگهها را با خود حمل کرده و مورد مطالعه قرار دهد. در این موارد نیز همچون مورد فوق میتوان از روشهای یادگیری مشارکتی، گروهبندی کلاس به گروههای کوچکتر، استفاده از همکاری سرگروهها و همچنین طراحی تکالیف کاربردی و عملی در کلاس درس استفاده نمود.