به گزارش یونسکو تا امروز (۲۲ فروردین ۱۳۹۹) مدارس در بیش از ۱۸۸ کشور جهان به دلیل شیوع ویروس کرونا به تعطیلی کشیده شده و از هر ۱۰ کودک، ۹ نفر دیگر به مدرسه نمیروند که رقمی بیش از ۱/۵ میلیارد دانشآموز و دانشجو را تحت تاثیر قرار داده است. این بزرگترین بحران در ابعاد جهانی در دستکم دو قرن اخیر است که چنین دامنه تاثیر گستردهای داشته البته جهان با مسئله تعطیلی مدارس در بحرانهای دیگری نیز مواجه بوده مثلا در طوفان کاترینا در امریکا، نسلکشی رواندا و شیوع ایبولا در افریقا، اما آیا میتوان از درسهایی که در آن دورهها آموخته شده برای برخورد با بحران فعلی و آینده استفاده کرد؟ تدریس از هر راه ممکن درست است که دسترسی به اینترنت و تکنولوژیهای آموزشی از طریق کامپیوتر و گوشیهای هوشمند برای همه دانشآموزان فراهم نیست و درست است که دانشآموزان با نیازهای ویژه برای تحصیل از راه دور با مشکلات مضاعف روبهرو هستند اما این به آن معنا نیست که نمیتوان یا نباید برای آموزش کودکان و نوجوانانی که امکان دسترسی به آموزش را به هر طریقی دارند، اقدام نمود. ممکن است برخی از معلمها فکر کنند حالا که نمیتوانند به طور عادلانه و برابر امکان تحصیل را برای همه دانشآموزان فراهم کنند، بهتر است که هیچ کاری نکنند. اما تجربه معلمان در دورانهای بحرانی نشان میدهد که اقدام کردن حتی به میزان محدود بهتر است اقدام نکردن است. البته که باید نهایت تلاش را نمود تا از هر راه ممکنی امکان برخورداری از آموزش را برای دانشآموزانی که از امکانات کافی برخوردار نیستند فراهم نمود. در این مقاله تجارب جهانی معلمان برای آموزش کودکان در دوران بحران مطرح شده که میتواند چراغ راهی در این زمینه باشد. تاثیرات عاطفی و اجتماعی بر دانشآموزان خصوصا برای دانشآموزانی که از قبل هم آسیبپذیر بودند و با عوامل خطرزایی همچون بیماری زمینهای، تجربه سوءاستفاده یا خشونت توسط والدین و مراقبان، بیماری یا مرگ والدین یا اعضای خانواده، اعتیاد والدین یا اعضای خانواده و فقر و ... مواجه بودند، تعطیلی مدارس ضربه جبرانناپذیری را نه تنها بر عملکرد تحصیلی بلکه تاثیرات کوتاهمدت و بلندمدت بر سلامت روانی آنها به جای میگذارد. آنچه معلمها در این شرایط میتوانند انجام دهند این است که تا حدممکن ارتباطشان را با دانشآموزان حفظ کنند. ارتباط حتی اگر از راه دور و در فضای مجازی باشد، میتواند به دانشآموزانی که آسیب پس از ضربه را تجربه میکنند و در اثر شیوع بیماری حتی عزیزان خود را از دست داده یا خودشان نیز بیمار شدهاند یا اینکه صرفا در اثر استرس ناشی از تعلیق در شرایط عادی زندگی دچار اضطراب و دلهره مزمن شدهاند، آرامش ببخشد. ادامه روند آموزشی حتی اگر به صورت خفیفتر و خلاصهتر از حد معمول در مدرسه باشد باز هم به دانشآموزان این اطمینان را میدهد که یک جنبه از زندگی همچنان بدون تغییر باقی مانده و هنوز میتوان در این دنیای پر از بحران، روال عادی زندگی و درس خواندن را پی گرفت. مسلما نه از معلم و نه از دانشآموزان انتظار نمیرود روال عادی دوران مدرسه را پی بگیرند فقط کافی است ارتباطشان را با دانشآموزان حفظ کنند، موضوعات درسی را با کلامی ساده و با هر ابزار آموزشی ممکن تدریس کنند و به دانشآموزان تکالیف مختصر و قابل انجام بدهند. بازگشت به شرایط عادی مدتی طول خواهد کشید باید یادمان باشد که بازگشت به شرایط عادی بلافاصله اتفاق نمیافتد این یک بحران بزرگ است که تبعات روانی، اجتماعی و اقتصادی آن ماهها و شاید سالها باقی خواهد ماند. تاثیر پاندمی بیماری و هر بحران دیگری در این ابعاد، بر اقشار آسیبپذیر و ضعیف اجتماعی به مراتب شدیدتر و ماندگارتر است. بنابراین مهم است به عنوان معلم به خاطر داشته باشیم که اگر با بازگشایی مدارس، دوباره دانشآموزان به سر کلاس بازگشتند، بسیاری از آنها دیگر همان افرادی نیستند که قبل از تعطیلی پای میز و نمیکتها نشسته بودند. برخی از آنها عزیزانشان را از دست دادهاند، برخی از آنها با از دست دادن شغل و محل درآمد خانواده با بحران و سختیهای اقتصادی و معیشتی حاد رو به رو شدهاند، ممکن است عدهای از آنها با خشونت خانگی و کودکآزاری مواجه شده باشند و حتی اگر هیچ کدام هم نباشد، از سر گذراندن یک دوران پر استرس و پر از اخبار بد و ترسناک، امنیت و آسایش خیال بسیاری از آنان را بر هم زده است و بازگشت به شرایط عادی ممکن است طولانیتر از آنچه تصور میشود باشد. تحقیقات نشان میدهد بازگشت دانشآموزان به شرایط عادی تحصیلی بعد از تعطیلی مدارس در جریان نسلکشی در رواندا در ۱۹۹۴، تا ۱۶ سال سال طول کشید. آموزش از راه دور هنوز در بسیاری از جوامع مشکل دسترسی به اینترنت پر سرعت و ابزارهای الکترونیک ملازم آن یعنی کامپیوتر و تلفن هوشمند با محدودیت مواجه است، بنابراین برای کمک به دانش آموزانی که به دلیل فقر و عدم امکانات اقتصادی خانواده و یا به دلیل زندگی در مناطق دوردست، امکان استفاده از امکانات فاضی مجازی و آموزش در طریق اینترنت را ندارند، برنامههای آموزشی از طریق تلویزیون و رادیو گزینه بسیار موثری هستند که میتوانند بخشی از نابرابری آموزشی را تا حدی جبران کنند.