اغلب پیش میآید که با این عبارات مواجه شویم، "من کند میخوانم"، "من معمولا چیزهایی که خواندهام را زود فراموش میکنم". گرچه این دو جمله بسیار شایع هستند اما به تازگی تحقیقی در زمینه پردازش شناختی اطلاعات، گروهی از افراد را شناسایی کرده که در مراحلی از تاویل و تفسیر منطقی و سازمانیافته اطلاعات دچار اختلال هستند این اختلال در مسیر حرکت اطلاعات از چشم به مغز رخ میدهد. جای تعجب نیست زیرا توانایی پردازش بصری اطلاعات مهمترین قدم در یادگیری از طریق بینایی است که برای مثال در فرایند خواندن رخ میدهد.
خواندن به توانایی انسان در دریافت و برداشت موثر اطلاعات بصری، پردازش و اندریافت معنا از این اطلاعات وابسته است. بیش از 65% از مسیرهایی که به مغز منتهی میشود، درگیر تبادل اطلاعات بصری است. زمانی که فرد مشغول خواندن میشود، مغز محرکهای بصری را از طریق اعصاب مربوط به اطلاعات دیداری، دریافت میکند که شامل اطلاعاتی در زمینه عمق و حدت بینایی، ثبات بصری، مکان، پرسپکتیو و تلفیق دوچشمی، همگرایی و ادراک شکل و زمینه است.
این در حالی است که مدارس معمولا تنها بر یکی از این موارد تکیه دارند که همانا حدت بینایی است. گرچه حدت بینایی خود فاکتور مهمی برای تسهیل خواندن و یادگیری است و هیچ کس منکر اهمیت قوای بینایی 20/20 نیست، اما این قابلیت تنها عاملی نیست که میتواند توانایی خواندن و درک مطلب را تضمین کند. هرگونه اختلال در دیگر مراحل ادارک بینایی نیز میتواند تاثیرات منفی بر فرایند پردازش بصری و ادارک معنایی هنگام فرایند خواندن بگذارد. متاسفانه این اختلالات اغلب ناشناخته باقی میمانند و به عنوان خصوصیات طبیعی دانشآموزان در مدارس تعبیر میشوند.
پژوهشهای مختلفی در این زمینه انجام شده است که نشان میدهد هرگونه اختلال در مسیر دریافت، پردازش و ادارک معنای اطلاعات بصری در مسیر چشم تا مغز، میتواند چالشهایی را برای یادگیری به وجود آورد. برای مثال:
- 25% از دانشآموزان به دلیل اختلالات بینایی قادر به خواندن نیستند (National PTA, 1999)
- 66% از بزرگسالان بیسواد به دلیل اختلالات بینایی قادر به خواندن نیستند. (National Center on Adult Literacy)
- 70% از مبتلایان به اسکیزوفرنی، به دلیل اختلالات بینایی قادر به خواندن نیستند (CA Youth Authority, 1989)
- 90% از زندانیان به دلیل اختلالات بینایی قادر به خواندن نیستند (Folsom Prison Study)
- فقدان مهارتهای اساسی (خواندن و نوشتن) سالانه حدود 60 میلیارد دلار بر اقتصاد خسارت وارد میکند.(U.S. Department of Education, 1998)
بسیاری از کودکانی که به نوعی از اختلال بینایی دچار هستند هرگز در مورد این مشکل با والدین خود صحبت نمیکنند زیرا از آنجایی که این اختلالات، حدت بینایی را از بین نمیبرد، عدهی زیادی از افراد مبتلا هرگز متوجه وجود مشکل نمیشوند. بسیاری از کودکانی که اختلالاتی را در پردازش بصری اطلاعات دارند، دایره لغات وسیع، روابط اجتماعی خوب و حافظه شنیداری قوی دارند و نمرات خوبی میگیرند به خصوص زمانی که معلم یا هر فرد دیگری موضوع درس را با صدای بلند توضیح دهد این کودکان با تکیه بر سایر حواس خود میتوانند بر موضوعات درسی تسلط یابند بدون اینکه هرگز متوجه شوند اختلالی در قوای بینایی آنها وجود دارد. اما زمانی که چنین کودکانی رفتهرفته با پیچیدهتر شدن مباحث دروس، نیاز بیشتری به خواندن کتاب و منابع درسی پیدا میکنند، دچار افت تحصیلی میشوند. والدین و معلمان آنها را تنبل یا بیعلاقه فرض میکنند بدون اینکه متوجه باشند، افت تحصیلی این کودکان در اثر اختلال در مهارتهای یادگیری بصری رخ میدهد.
انجمن سلامت عمومی امریکا عنوان میکند بیش از 25% از دانشآموزان دوره ابتدایی با اختلالات جدی بینایی مواجه هستند که به طور جدی توانایی یادگیری را در آنها کاهش میدهد. گذشته از مشکلاتی که در توانایی بینایی آنان وجود دارد، این کودکان غالبا دچار احساس خستگی، تحقیر و ناکامی در کلاس درس هستند که معمولا به سبب عدم شناسایی اختلال خواندن و مشکلات بینایی این کودکان به وجود آمده یا تشدید میشود (انجمن بینایی سنجی امریکا). در نتیجه، این دانشآموزان معمولا با برچسب بیعلاقگی یا ناتوانی در یادگیری مواجه هستند این در حالی است که توانایی یادگیری این افراد کم نیست و تنها عامل عقبافتادگی و افت تحصیلی آنها، اختلال در دریافت، انتقال و پردازش اطلاعات دیداری است که شناسایی و درمان نشده است.
شناسایی دانشآموزانی که اختلال بینایی دارند کار دشواری است زیرا دانش و اطلاعات تخصصی زیادی در زمینه نحوه پردازش اطلاعات توسط مغز چندان فراگیر نیست. در حدود 15 تا 20 سال اخیر، تحقیقات در مورد قوای مغز نشان داد که توانایی دریافت، پردازش و ادارک بصری برای یادگیری نقش عمدهای را ایفا میکند. حال به خوبی میدانیم که اولین مرحله از دریافت دیداری اطلاعات بیش از آنکه به توانایی کلی مغز در پردازش اطلاعات، هوش و قوای ذهنی او وابسته باشد، موضوعی فیزیولوژیک است که به توانایی چشم در درست دیدن و توانایی اعصاب دخیل در انتقال اطلاعات بصری به مغز مربوط است. بنابراین در صورتی که قوای بینایی دانشآموزان با مشکل مواجه باشد، توانایی ذهنی کلی آنها در طول زمان ممکن است کاهش یابد و قدرت یادگیری آنها کمتر از همگنان خود شود.
یک مثال عینی از اثر پردازش دیداری
تمام انسانها به طور مشترک عملکرد حرکت سریع چشم را بین دو نقطه ثابت دارند که جزوی از سیستم دیداری مغز است. حرکت دیداری از سه رکن تشکیل شده است: بازتاب (واکنش سریع چشم)، ثبات (برقراری ثبات دیداری بین دو نقطه) و کنترل آگاهانه حرکت چشم. زمانی که فردی مشغول خواندن یک متن است سعی دارد یک خط نوشتاری را دنبال کند، مغز شروع به هدایت حرکتهای چشمی بر روی متن میکند که شامل حرکت سریع چشم از نقطهای به نقطه دیگر، توقف و ثبات حرکتی سریع برای دریافت اطلاعات، انتقال از راه اعصاب و سرانجام ادراک و طبقهبندی اطلاعات در مغز میشود. افرادی که توانایی حرکت دادن سریع چشم خود را از نقطهای به نقطه دیگر ندارند، اغلب با تجربهی خستگی و بیشفعالی چشم مواجه میشوند در این موارد چشم به جای حرکت سریع و نقطه به نقطه، به صورت با فاصله، لرزان و نامناسب حرکت میکند و فرد تمرکز خود را روی کلمات متن از دست میدهد زیرا چشم با جهشهای متوالی و نامنظم بر روی متن، به زودی خسته میشود و توانایی تمرکز بر معنا را از فرد میگیرد.
شناسایی مشکلات مربوط به پردازش بصری
چند کلید رفتاری وجود دارد که معلمان و والدین در صورت مواجهه با این موارد میتوانند به وجود اختلال در پردازش دیداری در دانشآموزان شک کنند از جمله:
- آیا کودک میتواند به راحتی و با صدای بلند یک متن را به طور فردی یا گروهی بخواند؟
- آیا کودک هنگام بلند خوانی، از روی برخی کلمات میپرد یا برخی کلمات را جا میاندازد؟
- آیا کودک هنگام خواندن متن یا هر فعالیتی که در فاصله نزدیک چشم انجام میشود به سرعت خسته میشود؟
- آیا کودک بسیار کند میخواند؟
- آیا کودک به جای جملهخوانی، کلمه به کلمه میخواند و به زودی از خواندن خسته و دلسرد میشود؟
- آیا دایره لغات و مهارتهای ارتباطی کودک پائینتر از متوسط است؟
- آیا کودک به سرعت توجه و تمرکز خود را از دست میدهد؟
- آیا کودک هنگام خواندن، سرش را به یک سمت خم میکند یا حالت بدنی و نشستن دشواری را به خود میگیرد؟
- آیا کودک در به خاطر آوردن آنچه اکنون خوانده با مشکل مواجه است؟
- آیا کودک در توجه و تمرکز بر تخته سیاه (سفید) یا کتاب با دشواری مواجه است؟
- آیا کودک حاضر است با هر بهایی از خواندن صرف نظر کند؟
باید توجه کرد که داشتن اختلال بینایی که بر توانایی کلی یادگیری دانشآموزان اثر منفی میگذارد یک مشکل جدی و قابل توجه است. بنابراین اگر معلمان یا والدین به وجود چنین اختلالی در کودک مشکوک شدند، باید بلافاصله نسبت به معاینه چشم توسط متخصصین اقدام کنند و روشهای درمانی لازم را برای کمک به کودک پیگیری نمایند. التبه کلاسهای آموزشی مخصوصی نیز برای کمک به این کودکان وجود دارد که با در نظر گرفتن اختلالات بینایی این کودکان به آنها اعتماد به نفس میبخشند تا بر مشکل خود غلبه نمایند و دوباره لذت و شوق خواندن و یادگیری را حس کنند.